كار« نيمه‌تمام » آيت‌الله

 

معاون اول رييس‌جمهور از تلاش واعظ طبسي توليت پيشين آستان قدس رضوي براي «حل يكي از مشكلات مهم سياسي» كشور پرده برداشت

گروه سياسي| آيت‌الله واعظ طبسي كار مهمي را نيمه‌تمام گذاشته است؛ كاري كه اسحاق جهانگيري تنها از وجود آن پرده برداشته، نه محتوايش. آخر از نظر معاون اول رييس‌جمهوري آنقدر اين كار «محرمانه» بوده كه حتي فرزند آيت‌الله واعظ طبسي هم‌زمان طرح آن از محل ديدار جهانگيري و مرحوم واعظ خارج مي‌شود. كار را فقط توليت فقيد آستان قدس رضوي مي‌توانسته تمام كند. آن هم بر اساس جايگاه ويژه‌اي كه نزد مقام معظم رهبري داشته است. اينها مواردي است كه اسحاق جهانگيري، معاون اول رييس‌جمهوري در يادداشتي كه روزنامه اطلاعات آن را چاپ كرده، آورده است. ابعاد اين پازل نشان مي‌دهد كه آن كار نيمه‌تمام آنقدرها حياتي و مهم بوده كه جهانگيري در متن يادبود خود براي توليت فقيد آستان قدس رضوي، قسمت اصلي را براي بازگو كردن اين موضوع كنار بگذارد و پايان‌بندي نوشته خود را هم به اميدواري براي اتمام اين كار در غياب آيت‌الله واعظ طبسي اختصاص دهد. جهانگيري ابتداي مطلب خود را با ياد كردن از رابطه عاطفي خود با اين روحاني برجسته شروع كرده و در وصف شخصيت وي جملاتي را نوشته است. اما خيلي زود سراغ روايت ماجراي آن «كار نيمه‌تمام» مي‌رود؛ «وجه اصلي ارادت اينجانب به ايشان، انديشه بلند و تفكر توسعه‌اي و فرا‌تر از جريان‌هاي جاري در كشور است كه براي اداي دين به ايشان به موضوع ويژه‌اي كه مبين اين ويژگي برجسته و متمايز است، اشاره مي‌كنم.» شروع ماجراي آن «كار ناتمام» طبق نوشته جهانگيري به حدود يك سال پيش برمي‌گردد؛ جايي كه معاون اول رييس‌جمهوري توضيح مي‌دهد: «در يك سال اخير چند بار شخصي و غير رسمي با ايشان ديدار داشتم. اواخر سال گذشته مطلع شدم كه حال‌شان مناسب نيست. به قصد احوالپرسي و در سفر غيررسمي به ديدار ايشان در مشهد رفتم. در زمان عيادت، اميدوار شدم كه حال‌شان رو به بهبودي است.


در آن جلسه براي كمك به دولت و حل مشكل برجام گفت‌وگو كردم كه هر دو مورد با استقبال ايشان روبه‌رو شد. در آبان ماه سال‌جاري براي انجام عمل چشم در تهران به سر مي‌بردند و براي عيادت ايشان و طرح موضوعي مهم در مورد مساله مهم سياسي كشور به مكاني در غرب تهران رفتم.» اما چرا جهانگيري براي اين كار سراغ كسي جز آيت‌الله واعظ طبسي نمي‌رود؟ او جواب را اين‌گونه توضيح مي‌دهد؛ «از موقعيت ويژه ايشان نزد مقام معظم رهبري مطلع بودم ولي در بدو ورود با خروج خودرويي از محل استقرار ايشان مواجه شدم كه در ملاقات مشخص شد كه مقام معظم رهبري براي ديدن ايشان تشريف آورده بودند. اين خبر عزم من را براي طرح موضوع جزم‌تر كرد و بعد از احوالپرسي، فرزند ايشان نيز از محل ملاقات خارج شدند تا موضوع خصوصي را مطرح كنم.» جهانگيري روايت خود را در روزنامه اطلاعات اينگونه ادامه داده كه «در زماني حدود ۴۵ دقيقه، موضوع را مطرح كردم و ضمن برشمردن جايگاه ويژه ايشان نزد مقام معظم رهبري، مصلحت كشور را بيان داشتم و اشاره كردم كه پس از مدت‌ها بررسي، ‌به دليل توانمندي‌هاي منحصربه‌فرد جنابعالي به اين نتيجه رسيدم كه قطعا شما مي‌توانيد گره‌گشايي كنيد و با پادرمياني يكي از اتفاقات خوب كشور را رقم زنيد و مطمئنم اگر به جمع‌بندي برسيد، از عهده جنابعالي برمي‌آيد.» آن چيزي كه باعث اميدواري در اين ديدار و پس از طرح موضوع شده بود، واكنش توليت آستان قدس به پيشنهاد جهانگيري بود. معاون اول رييس‌جمهوري نوشته است؛ «پس از مكث كوتاهي با تواضعي مثال‌زدني پذيرفتند و با اطمينان فرمودند كه به ياري خدا پس از ماه صفر دنبال مي‌كنم و چند روز بعد در تماس تلفني، ضمن يادآوري قولي كه داده بودند، فرمودند كه اقداماتي شده است و به زودي آثارش را خواهيد ديد. علاقه‌مندي در كلام‌شان موج مي‌زد و مي‌دانست كه اين مشكل بايد حل شود و با اتكا به تدبيري كه داشت مطمئن از انجام آن بود.» اما نهايتا تقدير كار ديگري كرد؛ «… و افسوس كه ميسر نشد. در دوشنبه گذشته پس از بستري شدن به قصد عيادت به مشهد رفتم و در بيمارستان امام رضا (ع)، پزشكان از قطع اميد خود خبر دادند. در كنار تخت ايشان، در دل قول و قرار‌ها را مرور كردم و به خود گفتم حضرت آيت‌الله رفت و مشكلات به جا ماند.» جهانگيري ادامه داده «من جناب ايشان را براي گره‌گشايي انتخاب كردم و اينك در ميان ما نيست. كار بزرگي كه ايشان شروع كرد را چگونه ادامه داده و اقدام نيمه‌تمام را چگونه تكميل كنيم البته هميشه به عنايت الهي و تدبير مقام‌هاي عالي كشور اعتماد دارم. شايد حضرت آيت‌الله طبسي تنها چند گام ديگر تا تكميل نقش تاريخي ديگري فاصله داشت كه مقدر نشد ولي بايد با ياري خداوند اين گام را تكميل كنيم.» نوشته اسحاق جهانگيري هر چند مختصر است اما در دل خود نكات بسيار مهمي دارد. شايد از مهم‌ترينش اين است كه توليت فقيد آستان قدس رضوي از يك سو خود معتقد بوده كه مشكل مطرح شده توسط جهانگيري بايد حل شود و از سوي ديگر اطمينان داشته كه مي‌تواند «گره» مدنظر جهانگيري را باز كند. گرهي كه او مي‌گويد تنها «چند گام» تا باز شدن فاصله داشته است. آن «گره» و «كار ناتمام» آنقدرها براي جهانگيري و شايد دولت مهم بوده كه او هم بخش اعظم نوشته يادبود خود را به همين موضوع اختصاص داده و هم اينكه بدون ابراز اميدواري از باز شدن آن يادداشت خود را تمام نكرده است. جهانگيري هر چند نگفته كه آن «كار ناتمام» چه بوده اما براي انتقال موضوع به اندازه كافي «كد‌گذاري» كرده است. اين «گره» قطعا موضوعي بوده كه دولت به تنهايي قادر به حل آن نيست. موضوعي كه نياز به اتفاق‌نظري جدي در سطح كلان كشور داشته است. اگر چنين نبود، جهانگيري به دليل آنچه درباره جايگاه ويژه آيت‌الله واعظ نزد مقام معظم رهبري خوانده، اين موضوع را به ايشان ارجاع نمي‌داد. در مجموعه مسائل عمومي كشور هم موضوعاتي چون مذاكرات هسته‌اي يا مسائل اقتصادي نه آنقدر مسائلي غير قابل ذكر هستند كه جهانگيري بخواهد بدون اشاره مستقيم به ‌آنها روايت خود را ارايه كند و نه دولت در اين موضوعات آنقدر بدون اختيار است كه نياز به ميانجيگري از اين دست داشته باشد. اين «كد»ها ذهن را مي‌تواند تنها به سوي مسائلي چون برخي محدوديت‌ها براي بعضي چهره‌هاي سياسي سوق دهد. چرا كه از يك سو دولت تا اينجاي كار به اندازه كافي نشان داده كه خواستار رفع اين مسائل و محدوديت‌هاست و از سوي ديگر در اين خصوص اختيار كافي را ندارد تا بتواند خود تكليف قضيه را مشخص و «گره» را باز كند. در همين حال نزديكي نگاه آيت‌الله واعظ طبسي به چهره‌هايي چون آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني و همين‌طور حسن روحاني و پيوند محكم رفاقت بين اين طرف‌ها مي‌تواند توضيح دهد كه چرا توليت فقيد آستان قدس رضوي خود نيز از طرفداران حل اين مساله بوده است.

بازدیدها: 60

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *