آسیب شناسی مسائل اجتماعی زنان درایران منیره صبوری


یکی از مهمترین چالش‌های فراروی زنان درحوزه اجتماعی وخانوادگی وجود برخی از مسائلی چون نفقه وتاثیر آن بر فرآیند استقلال عمل زنان است. این مسئله باعث شده تا حدی زیادی آنان از استقلال در حوزه زندگی خانوادگی واجتماعی برخوردار نشوند؛ در صورتی که استقلال زنان نه تنها به روند زندگی زناشویی آسیب وارد نمی‌کند، بلکه به قوام آن نیز می‌افزاید.

اصولا زنانی می‌توانند در راستای استقلال عمل گام بردارند که بتوانند با بالا بردن دانش اقتصادی و مهارت فنی خود کارآفرین و ثروت آفرین و دانش محور و اطلاعات محور باشند. به نظر دشوار می‌آید زنی که گذران اقتصادی او بر پایه "مهریه" و "نفقه " با نگاه موجود است بتواند در مسیر استقلال عمل و نگاه برابر مدار با مردان درعرصه‌های مختلف گام بردارد. این نکته چالشی را فراروی زنان قرار داده و بر دایره مشکلات آنان افزوده است.

اگر به تشکیل بنیاد خانواده نگاه مشارکت مدارانه داشته باشیم و اصل اشتراک را در تشکیل این بنیاد مهم منظور بداریم بسیاری از مسائل وچالش‌ها قابلیت حل پیدا خواهد کرد. اصل اساسی در خانواده مشارکت محور شراکت درهمه امور است. بر مبنای این نگرش، مسئله نفقه دادن، دستمزد به زن درقبال کاری نیست؛ بلکه چون شرکت با سهم مساوی مطرح است، پرداخت وجوه مادی به زن ( توسط مرد) به عنوان سهم زن از این شراکت در اختیار او قرار می‌گیرد. بنابراین دیگر استقلال و شخصیت زن به عنوان یک انسان همپا و شریک از بین نمی‌رود.

از طرفی شاید در شرایط کنونی با توجه به مشکلات قانونی وحمایتی و مشکلات نگرشی، زنان نیاز دارند تا به نوعی به مهریه یا نفقه بانگاه دستمزدی نگاه شود. ولی در کل این دو با شکل کنونی اش در روند فعالیت زنان در برخورداری از حقوق عادلانه و رفع تبعیض خلل ایجاد می‌کند.

فرهنگ مبتنی بر اندیشه مردسالارانه در امر ازدواج بر دوگانه تمکین/نفقه تجلی می‌یابد. معنای "تمکین" این است که لازم است زن در اغلب امور بطور عام و در رابطه جنسی بطور خاص از شوهرش اطاعت کند و رضایت او را جلب نماید؛ البته در اصل ازدواج تمکین هر دو از هم و رعايت تمام شئونات زندگی مشترک، محفوظ دارنده بنیاد خانواده است. معنای "نفقه" هم این است که مرد لازم است مخارج اساسی و ضروری زندگی همسرش را تأمین نماید و در واقع بابت آن اطاعت به او مزد بدهد. این چرخه باید تغییر پیدا کند.

از یکسو نگاه به تامین مخارج زندگی توسط مرد به معنای اطاعت زن از مرد نیست. زن و مرد در یک فرایند مشارکت معقول و تشکیل زندگی بصورت امر مشارکت مدارانه نسبت به هم متعهد می‌شوند که با همکاری و همیاری هم (که گاه زن در خانه مشغول کار است و تولی گری امور خانه را به عهده می‌گیرد وگاه در بیرون ازخانه مسئولیت می‌پذیرد وکار می‌کند) این بنیاد مشترک را حفظ و تداوم بخشند. از سوی دیگر مرد هم تنها متولی چرخاندن زندگی در شرایط پیچیده امروز نیست که تحت فشارها بار زندگی را برعهده گیرد.

اصولا مدیریت امور زندگی خانوادگی و اجتماعی نیز امری مشارکت محور و مرکب است. در شرایط کنونی تقسیمات نقشی و وظیفه‌‌ای به شکل گذشته نمی‌تواند مبنای معقولی داشته باشد و بنیاد خانواده را محفوظ نگاه دارد. بحران در امر خانواده ریشه در نوع نگرش دارد که اگر نگرش‌ها اصلاح نشود، راه حل‌های پیشنهادی جنبه عملیاتی و اثربخش نخواهد داشت. چنانچه طی چند سال اخیر و با توجه به ارائه راه حل‌های متعدد، نه تنها مشکلات حل نشده بلکه بر دامنه آن افزوده شده است.

زنان در مسیر تثبیت خود در موقعیت‌های مختلف اجتماعی باید تلاش‌های فکری و عملی زیادی کنند. در این مسیر موارد زیر تا حد زیادی راهگشا خواهد بود:

۱- زنان توانمند و خود باور باید دغدغه فرهنگ و اقتصاد و سیاست داشته باشند. هنوز در مهمانی و نشست‌ها می‌بینیم که فقط محور  گفتگوهای مردها سیاست و اقتصاد است و زنان تنها راجع به روابط بین فردی شان به  گفتگو می‌نشینند. اولین گام برای خود باوری و تثبیت موقعیت این است که زن‌ها به اوضاع کلان اقتصادی و سیاسی نظر داشته باشند و خود را "به روز" و تحلیلگر نگه دارند.

۲- زنان خود باور باید به "استقلال اقتصادی" برسند. طبعا اقتصاد دو بخش دارد: درآمد و هزینه. در بنیاد خانواده هر دو پایه زندگی باید خود را متعهد احساس کنند و قانون نیز به حمایت از هردو اقدام نماید نه اینکه یکی برخورداری بیشتر داشته باشد. از طرف دیگر زنان توانمند و خود باور باید هزینه‌های خود را پایین بیاورند و درآمد خود را افزایش دهند. الگوی هزینه نمودن زنان به شکل انجام خرج‌های غیر معقول وغیر ضرور با درخواست مطالبات اجتماعی وسیاسی زنان و برخورداری از حقوق برابر جور در نمی‌آید. علاوه بر کاهش هزینه ها، زنان فعال و توانمند و خود باور باید مهارت‌های خود را افزایش دهند و از مصرف کنندگی صرف به تولید کنندگی ارتقاء یابند. تولید کنندگی وجوه مختلفی دارد که تجارب کشورهای توسعه یافته می‌تواند مفید واقع شود.

۳- پس از رسیدن به استقلال اقتصادی، زنان توانمند و باورمند باید به تشکیل تشکل‌های مدنی فعال و اثربخش و کارآمد براساس ظرفیت‌ها وتوانایی‌های خود اقدام کنند. تشکل‌هایی که به هیچ کدام از نهاد‌هایی که بازتولید کننده تفکر مردسالارانه است، اتصال و اتکا نداشته باشد چه از نظر فکری، چه از نظر سیاسی و چه از نظر اقتصادی. آنها باید بتوانند با "نقد کارشناسانه" و سازماندهی "فعالیت‌های مدنی" نهاد‌های مانع زا واندیشه‌های مرد سالار و تبعیض آفرین را به چالش بکشانند.

البته این امر نیازمند حرکت تدریجی و برنامه محور است. نباید به گونه‌‌ای عمل شود که مقابله شدید شکل گیرد و در جریان حرکت، شکست و گسست اجتماعی و جنسیتی رخ دهد. بنابراین محور حرکت برنامه ریزی خردمندانه است: گرچه مشکلات زیادی فراروی راه قرار می‌گیرد و موانع متعددی ایجاد می‌گردد و نیروهای حافظ وضع موجود که موجودیت خود را در وجود سنت‌های نادرست می‌بینند، در چرخه حرکت به اشکال مختلف خلل‌های بعضا سخت به وجود می‌آورند؛ اما اینها نمی‌تواند در اصل حرکت ایجاد شده ایستایی ایجاد کند. به طور قطع خود باوری و اعتقاد به ضرورت حضور ومشارکت زنان در همه عرصه‌ها گام بزرگی در جهت توسعه متوازن و پایدار و توسعه نیروی انسانی کشور در تمام عرصه‌های سیاسی- فرهنگی و اقتصادی است.

مدرس حوزه و پژوهشگر؛عضو حزب کارگزاران مشهد

بازدیدها: 56

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *