سناريويي احتمالي در باره سقوط هواپیمای اکراینی (عباس عبدي)

در يادداشت ديروز به (سه وجه ماجرا) اشاره كردم كه: «حتي ممكن است فرضيه‌هاي خرابكاري خارجي در وقوع اين حادثه را مورد بحث قرار داد به ويژه آنكه شواهد و قرائن (بدون اظهارنظر درباره اعتبار يا دقت آنها) در اين زمينه وجود دارد كه امكان بررسي آنها هست.» اكنون مي‌خواهم در اين باره بيشتر بنويسم. ابتدا تاكيد كنم كه به لحاظ كارشناسي در اين زمينه پياده و صفر كيلومتر هستم. شايد وجه سياسي اين يادداشت نيز بر وجوه ديگرش غلبه دارد. يكي از عللي كه برخي افراد باور نمي‌كردند كه اين اتفاق بر اثر اصابت موشك رخ داده باشد، درك فني افراد و كارشناسان بي‌طرف بود. يكي از روزنامه‌ها حداقل با ۵ كارشناس مستقل صحبت كرده بود، احتمال چنين اتفاق را به‌ صورت اشتباه بسيار ضعيف مي‌دانستند و برخي از آنان در حد صفر. در تاييد اين ادعا و براي نمونه مي‌گويند زمان جنگ فرودگاه اهواز تعطيل نشد در حالي كه جنگنده‌هاي ايراني و عراقي آنجا بودند و اتفاقي هم نيفتاد. اكنون كه به ماجرا نگاه مي‌شود برخي شواهد و قراين وجود دارد كه موضوع را قدري پيچيده مي‌كند. به همين دليل برخي مقامات نظامي ايران به احتمال هك سيستم اشاره كرده‌اند. وجود فيلم در ساعات تاريكي صبحگاهي از آسماني كه هيچ چيزي براي فيلمبرداري نداشته است جز اينكه تصويربردار اطلاع قبلي از آن نقطه تصادم داشته باشد، توجيه ديگري ندارد و جالب اينكه فيلم به سرعت در خارج منتشر شده و مورد تاييد رسانه‌هاي امريكايي قرار مي‌گيرد. ولي قراين سياسي مهمي نيز در اين ماجرا وجود دارد. يكي از آنها اظهارنظر لطيف و عجيب ترامپ است كه حتي اعلام كرد ايراني‌ها به اشتباه اين كار را كرده‌اند، در حالي كه او كارهاي نكرده را هم به ايران منتسب مي‌كرد، چگونه اين اقدام را اشتباه دانست؟ معناي آن چيست؟ موضع پمپئو كه خيلي سريع و با قاطعيت اين سقوط را با موشك اعلام كرد و هر دو نفر از اولين افرادي بودند كه اين ادعا را اعلام كردند. عدم پاسخگويي به حمله ايران به پايگاه‌هاي امريكا نيز مي‌تواند قرينه‌اي بر آنچه در ادامه گفته مي‌شود باشد. به ويژه آنكه در حمله امريكا به عراق نيز چنين اتفاقي رخ داده است. كدام اتفاق؟ اينكه ايالات متحده از طريق جنگ الكترونيك، در سيستم ارتباطي هواپيمايي غيرنظامي ايران اختلال ايجاد كرده باشد.

اين اختلال به‌طور قطع با اين هدف انجام شده كه هواپيماي ساقط شده، اولا ايراني نباشد تا فشار بين‌المللي وارد شود، ثانيا غربي نباشد كه آنان را عصباني نكند. بنابراين بهترين حالت بايد هواپيماي يك كشور نزديك به ايران مثل اوكراين باشد. اوكرايني كه اخيرا نيز ترامپ در رابطه با آن دچار مشكل شده است. پرسش اصلي اين است كه اگر چنين اقدامي از سوي امريكا صورت گرفته يا محتمل است كه صورت گرفته باشد، پس چرا مقامات ايراني سكوت كردند يا هيچ چيزي درباره اين احتمال نمي‌گويند؟ پاسخ روشن است. همان‌طور كه دوست ندارند درباره ربودن اسناد چيزي بگويند. اين را نافي ادعاهاي موجود تلقي خواهند كرد و به منزله اينكه اقرار به قدرتي از طرف مقابل است براي آن پاسخي وجود ندارد. بنابراين مسكوت گذاشته مي‌شود! متاسفانه تكذيب اوليه اصابت موشك نيز به اين مشكل دامن زد كه از اين پس نتوانند بر چنين احتمالي تاكيد كنند، زيرا مساله آن تكذيب مهم‌تر از اصل ماجرا شد. با اين حال به نظر مي‌رسد كه موضوع حداقل در سطح رسيدگي مهم است. يكي از ايرانيان حقوقدان بين‌المللي نيز در اين مورد نوشته‌اند كه مهم است. «جملات سردار حاجي‌زاده در تشريح ماجرا قابل تامل است: مي‌گويد «به سامانه اعلام شده كروز شليك شده»، «سيستم ارتباطي اپراتور با اختلال مواجه بود»، شايد «جمينگ» باعث شده. آيا منظور اين است كه حمله سايبري در آن ساعت صورت گرفته؟ تشخيص كروز به‌ جاي هواپيما مي‌تواند ناشي از اين حمله باشد؟ ‏اگر حمله سايبري نقشي در اين فاجعه داشته، مصداق «جنايت جنگي» است. پاسخ به آن نيز نبايد الزاما «نظامي» باشد. ايران مي‌تواند در برابر اين جنايت جهان را با خود همراه و همسو سازد و زمينه شكست انتخاباتي ترامپ را فراهم كند. همه دولت‌ها هم استقبال خواهند كرد! تحقيق و شفافيت مي‌طلبد.» شايد با يك رسيدگي بين‌المللي بتوان ابعاد واقعي ماجرا را روشن كرد، هرچند ساير ابعاد اين حادثه به قوت خود باقي است.

بازدیدها: 15

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *