وقتي مردم ناديده گرفته شوند:نه جامعه پزشكي، نه نهادهاي خيريه، نه فعالان اجتماعي و سياسي و نه اقتصاددانان، جامعه‌شناسان، روانشناسان و… هيچ‌كدام حضور ملموسي در اين ماجرا نداشتند. چه در تحليل آن، چه در سياست‌گذاري، چه در فرهنگ‌سازي. نتيجه چنين غيبتي همين مي‌شود كه جامعه خود را در برابر اين پديده منفعل احساس مي‌كند و با سياست‌هاي رسمي نيز همنوايي و همراهي نمي‌كند (عباس عبدي)

كوويد-۱۹ در ايران ركورد جديدي را ثبت كرد. علت چيست؟ بدون ترديد ما هر چه بگوييم در حد فرضيه است و نمي‌توان اظهارنظر قطعي كرد. چرا؟ به اين دليل روشن كه بحث درباره كوويد-۱۹ و كرونا از عرصه عمومي كشور خارج و به ستاد كرونا محدود شده است. و اين شايد مهم‌ترين علت بروز وضعيت ناگوار جامعه ما در مواجهه با ويروس كرونا است.
متاسفانه اگر دقت كنيم متوجه مي‌شويم كه در ابتداي ورود كرونا اظهارنظرهاي عمومي و مردم و جامعه در اين باره قابل توجه بود ولي اكنون با اينكه وضع فوتي‌ها و مبتلايان بدتر شده است شاهد اين حساسيت نيستيم، اين نتيجه خارج كردن جامعه از موضوعي است كه براي آنان اهميت داشته است.
از ابتداي ورود اين ويروس كوشش جدي و آگاهانه‌اي بود كه موضوع ناديده و كم‌اهميت تلقي شود. بعد كه كار از اين مرحله گذشت آن را امنيتي نمودند و انتشار اطلاعات و داده‌ها را كه محدود بود محدودتر كردند. تقريبا به هيچ‌يك از پرسش‌هاي اساسي پاسخ نمي‌دادند. بحث و گفت‌وگو و تصميم‌گيري به‌طور كامل منحصر شد به ستاد كرونا. جامعه در برابر تصميمات آن منفعل بود و در نهايت همراهي نمي‌كرد. خط‌مشي ثابت و روشني كه مردم به آن اعتماد كرده و با آن همراهي كنند اتخاذ نشد، از اين رو سفرها برقرار بود، رفت و آمدهاي بدون فاصله و بي‌ضابطه رواج داشت و مسوولان نيز در پي خواهش و تمنا كردن بودند و گناه را به گردن مردم مي‌انداختند و در پي برگزاري مراسم عزاداري يا افتتاح مدارس بودند. در حالي كه توجه نداشتند، «الناس علي دين ملوكهم».
ابتدا خوشحال و مدعي بودند كه غربي‌ها تماس مي‌گيرند و مي‌پرسيدند كه شما چگونه جلوي كرونا را گرفتيد؟ بعد كه معلوم شد نمودار ابتلا و مرگ و مير ناشي از كرونا در ايران به نسبت منحصر به فردترين نمودار است، و از اين نظر باعث تاسف شده است، ديگر سخني نگفتند و به سوي مردم نشانه رفتند. موفقيت‌هاي واقعي يا خيالي را به نام خود ثبت مي‌كنند و شكست‌ها را به پاي مردم. در بي‌سياستي يا شلختگي سياسي همين بس كه گفتند يك ميليارد دلار براي بخش بهداشت و درمان تخصيص داده شده است، ولي از آن روز به بعد هر از گاهي وزير مربوط مشكلات ناشي از نپرداختن مبلغ مصوب با دولت را به عرصه عمومي مي‌كشاند، شايد هم حق دارد چرا كه در داخل نظام اداري كشور ره به جايي نمي‌برد. سيستمي كه مدعي‌اند دستمزد كادر درمانش را نداده است و مي‌گويند كه تقاضاي مهاجرت كادر درمان از كشور زياد شده، و هيچ‌كس هم پاسخگوي جدي اين وضع نيست. از اين مشكلات فراوان مي‌توان برشمرد ولي مساله اين يادداشت طرح يك نكته و يك سوال ديگر است كه اميدوارم مورد توجه قرار گيرد.  نكته مورد نظرم غيبت حضور مردم و جامعه مدني در مبارزه با ويروس كرونا است.

نه جامعه پزشكي، نه نهادهاي خيريه، نه فعالان اجتماعي و سياسي و نه اقتصاددانان، جامعه‌شناسان، روانشناسان و… هيچ‌كدام حضور ملموسي در اين ماجرا نداشتند. چه در تحليل آن، چه در سياست‌گذاري، چه در فرهنگ‌سازي. نتيجه چنين غيبتي همين مي‌شود كه جامعه خود را در برابر اين پديده منفعل احساس مي‌كند و با سياست‌هاي رسمي نيز همنوايي و همراهي نمي‌كند. قرار نيست كه جامعه را فقط با جريمه مجبور به زدن ماسك كرد، راه‌هاي موثرتر و عملي‌تري از اين اقدام نيز هست. سال پيش اوايل اسفند و در ابتداي ورود اين ويروس نوشتم كه «كرونا سنگ محك» است. چند روز بعد نوشتم كه «كرونا، آزمون آزمون‌ها» است و توضيح دادم كه: «خيلي روشن بايد گفت كه؛ وزارت بهداشت قادر به حل مناسب اپيدمي كرونا نيست. چرا؟ به اين دليل ساده كه، اين مساله در اصل يك پديده سياسي و اجتماعي است و وجه بهداشتي و درماني آن گرچه مهم است ولي فرع به وجوه ديگر است. نه فقط اين وزارتخانه بلكه مجموعه مديريت جامعه نيز براي حل اين بحران مشكل دارد. زيرا حل اين بحران نيازمند اتحاد و انسجام و اقتدار و كارآمدي مديريتي در ساختار قدرت و نيز وجود حداقلي از امكانات و بالاخره اعتماد مردم و نخبگان به سياست‌گذاران و مجريان است. متاسفانه هيچكدام آنها وجود ندارد.» اين را از ذهن بيرون كنيم كه بدون مشاركت عمومي يا حداقل بدون وجود اعتماد عمومي مي‌توان كاري انجام داد. مثال چين را هم از ذهن خود پاك كنيد، چرا كه مردم چين به تصميمات دولت خود اعتماد دارند، زيرا به‌طور تجربي براي چند دهه موفقيت‌آميز بودن آنها را تجربه و لمس كرده‌اند و اين فرق مي‌كند با ما كه هنوز جوهر تصميمات رسمي خشك نشده، در اجراي آن ان‌قلت مي‌آورند و بعد هم كل ماجرا فراموش مي‌شود. پس بدون اصلاح نظام تصميم‌گيري و مشاركت عمومي، تصور اينكه از پس كرونا يا موارد مشابه و غير مشابه ديگر برآييم را كنار بگذاريد؛ فقط بايد اميد داشت كه واكسني موثر بيايد و الا درگيري ما با كرونا پاياني جز ضربه ‌فني شدن ندارد.

بازدیدها: 2

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *