محمدرضا ميرتاجالديني در گفتوگو با آرمان: حذفتندروها مجلس را خنثی میکند
آرمان- هستی قاسمی: از مدتها پیش زمزمههایی مبنی بر خروج لاریجانی از جریان اصولگرایی در میان همه جریانهای سیاسی بروز پیدا كرد. صدای این زمزمه روزبهروز رساتر شد و همواره این پرسش را به میان میآورد كه جریان اصولگرایی بدون لاریجانی و البته ناطق چه بر سرش خواهد آمد. آیا عدم ائتلاف لاریجانی با اصولگراها عرصه انتخابات را برای این جریان تنگتر نخواهد ساخت؟ گرچه اصولگراها انتخاب دیگری مانند حداد عادل را هم برای گزینه سرلیستی خود و همچنین در صورت ورود حداكثری به مجلس به عنوان رئیس مجلس دهم دارند اما آیا حداد عادل هم مانند لاریجانی میتواند با دولت تعامل و همكاری داشته باشد و همچنین در صورت بروز تندروها در مجلس دهم آیا حداد عادل از ظرفیت لازم برای اداره چنین مجلسی برخوردار است؟ آیا اینبار اصولگراها به جای ساز مخالف زدن با دولت پا به پای روحانی و در جهت برنامه ششم توسعه و مسائلی چون برجام حركت خواهند كرد؟ در غیر این صورت چه سرنوشتی در انتظار كشور خواهد بود؟ به این بهانه به سراغ محمدرضا میرتاجالدینی، معاون پارلمانی دولت نهم رفتیم تا پاسخ همه این پرسشها را از وی جویا شویم. در ادامه گفتوگوی «آرمان» با محمدرضا میرتاجالدینی، معاون پارلمانی دولت نهم را میخوانید:
ردصلاحیتها در میان جریانهای سیاسی و طیفهای حزبی چه پیامدهایی میتواند در بر داشته باشد؟
به نظر من آمار ردصلاحیتهای نامزدهای مجلس دهم چندان هم نسبت به دوره قبل متفاوت نبوده است. اما اینبار تعداد ثبتنامكنندگان نیز گسترده بود. طبعا در این زمان محدود همه داوطلبان قابل شناسایی نبودند. در حقیقت بخش قابل توجهی از این ردصلاحیتها به عنوان عدم احراز صلاحیت از سوی هیات نظارت اعلام و از لیست تایید صلاحیتها و فهرست نامزدهای انتخاباتی خارج شد. به عبارتی هیات نظارت هیچ سابقهای از این افراد نداشته است. بنابراین لازم است كه افراد معترض ضمن اعتراض خود را معرفی كرده تا شناسایی حاصل شود. این دو مساله روند زمانبری است. بنابراین باید خروجی نهایی شورای نگهبان را در نظر گرفت. تا اعلام نتیجه نهایی یك ماه فاصله وجود دارد. تا آن زمان امكان احراز و تایید صلاحیت افراد ردصلاحیت شده هم وجود دارد. از سویی دیگر اگر شبهههایی نسبت به ردصلاحیتها برای شورای نگهبان ایجاد شده و اسنادی به دست آنها رسیده افراد میتوانند از خود دفاع کنند و در نهایت صلاحیت آنها تایید میشود. بنابراین باید در انتظار نتیجه نهایی شورای نگهبان بود و مساله صلاحیتها و احراز صلاحیتها بر اساس قانون بر عهده شورای نگهبان گذاشته شده و از نظر قانون اساسی شورای نگهبان از اركان حاكمیت است، همچنان كه مصوبات مجلس بدون اعلام نظر شورای نگهبان قانونی نیست ورود افراد به عرصه رقابتهای انتخاباتی اعم از مجلس شورای اسلامی، خبرگان رهبری و ریاست جمهوری بدون تایید شورای نگهبان ممكن نیست. همه گروههای سیاسی كه در چارچوب نظام فعالیت میكنند و قانون اساسی را پذیرفتهاند باید به این عمل تمكین كنند. راههای قانونی زیادی برای اعتراضها و شكایتها گذاشته شده است. شورای نگهبان هم سازوكار خوبی برای بررسی این اعتراضها تعریف كرده است. برخی از افرادی كه به دنبال اعتراض نسبت به ردصلاحیت و عدم احراز صلاحیت خود بودند، میگفتند كه سوابق همه افراد در سیستمهای اطلاعاتی شورای نگهبان موجود است و افراد میتوانند خواستار علت ردصلاحیت خود از شورای نگهبان شوند. من در این راستا نیز معتقدم همانطور كه رای مردم حقالناس است، همینطور كه رعایت قانون بر عهده شورای نگهبان است، دقت در بررسی صلاحیت افراد هم حقالناس است. به عبارتی فردی كه صلاحیت حضور در انتخابات را دارد سلب فرصت از وی در انتخابات هم خود حقالناس است. بنابراین شورای نگهبان هم باید با سعهصدر و حوصله همه شرایط را مورد بررسی قرار دهد تا حق فردی ضایع نشود، چرا كه مقام معظم رهبری نیز فرمودند اگر فردی حق شركت در انتخابات را به عنوان كاندیدا دارد نباید این حق از وی گرفته شود.
گفته میشود كه علت برخی از این ردصلاحیتها به خاطر عدم التزام به اسلام بوده است در حالی كه بخشی از این افراد به عنوان نماینده مجلس در ادوار هشتم و نهم مجلس خدمت كردند. ارزیابی شما از این مساله چیست؟
كاندیداها و افرادی كه ردصلاحیت شدهاند گاه از روی عدم توجه این مساله را بیان میكنند. در ماده ۲۸ بند اول آن سه مساله مطرح شده است؛ اعتقاد به اسلام، اعتقاد به مبانی جمهوری اسلامی و ولایت فقیه. زمانی كه براساس بند نخست فردی رد صلاحیت میشود همه توجهها به مساله عدم التزام به اسلام میرود. در حالی كه مساله اعتقاد به اسلام و التزام به احكام اسلام در بند نخست ماده ۲۸ آمده كه از هم تفكیك نشده است و این نقصان قانون شمرده میشود. در دوران خدمتم در مجلس به عنوان معاون پارلمانی نامهای به آیتا… جنتی و وزیر كشور نیز نوشتم. در این نامه اشاره كردم میتوان این بند را اصلاح و از یكدیگر جدا كرد. در حقیقت این عمل یك نوع ویراستاری است و نیازی به مصوبه مجلس هم ندارد. بندها را باید از یكدیگر جدا كرد و به این صورت بند اول اعتقاد عملی به اسلام، بند دوم التزام به مبانی جمهوری اسلامی و بند سوم التزام به ولایت فقیه آورده شود. صلاحیت و عدم صلاحیت هر فردی را باید بتوان بر اساس این بندها مورد بررسی قرار داد. زمانی كه با توجه به بند اول در این مورد بخواهیم صلاحیت افراد را مورد بررسی قرار دهیم بند نخست هم دو بخش است. نخست اعتقاد به اسلام و دیگری التزام به اسلام است. در اعتقاد به اسلام هیچ شكی وجود ندارد ولی در مساله التزام به اسلام ممكن است مثلا برخی از افراد به مواردی در احكام اسلام عمل نكنند. برای مثال فردی كه دروغ میگوید نماینده هم نمیتواند باشد. گرچه اثبات آن نیز دشوار است. اما اگر ثابت شد، این مساله غیر از آن است كه گفته شود فرد اسلام را قبول ندارد. بنابراین باید در مجلس آتی این تفكیك صورت بگیرد تا دیگر چنین مشكلی پیش نیاید. افرادی كه اكنون رد صلاحیت یا عدم احراز صلاحیت شدند، هیات نظارت به اعتقادشان نسبت به اسلام ایراد نگرفته است. حتی كاندیداهایی كه به عنوان نماینده مجلس قبلا خدمت میكردند و رد صلاحیت شدند، هیات نظارت به اعتقادشان ایراد نگرفته است و مساله التزام عملی به جمهوری اسلامی، ولایت فقیه و احكام اسلام است. مثلا فرد واجبات در اسلام را مانند مساله حلال و حرام علنی و به صورت عملی ترك كند یا اگر كسی رشوه بگیرد آن شخص التزام عملی به اسلام ندارد.
وضعیت كنونی جبهه اصولگرایی چگونه است و در صورت احراز صلاحیت در انتخابات، اصولگراها با چه آرایش سیاسی وارد خواهند شد و در نهایت برنامه و استراتژی آنها چیست؟
این جریان در قالب جبهه متحد اصولگرایی قصد ورود به رقابتهای انتخاباتی را دارد و شورای ائتلاف تشكیل دادهاند و همه طیفهای اصولگرا در آنجا نماینده دارند و حتی چهرههای مستقل اصولگرایی كه به عنوان یك طیف در جریان اصولگرا شمرده نمیشوند بلكه خود به عنوان یك طیف مستقل شمرده میشوند. اگر بخواهیم طیفهای اصولگرا را مورد تحلیل قرار دهیم مانند طیف سنتی اصولگرای جبهه خط امام و رهبری، جمعیت ایثارگران و رهپویان از مجموعههای سنتی این جریان شمرده میشوند. جبهه پایداری هم طیف جدیدی از طیف اصولگرا محسوب میشود. مجموعه همه این طیفها جبهه متحد اصولگرایی را تشكیل میدهد. برخی از چهرهها و شخصیتهای اصولگرایی مانند قالیباف، محسن رضایی، جلیلی، ولایتی و لاریجانی كه چهرههای مستقل اصولگرا شمرده میشوند و بیشتر نیز در دورههای قبل در انتخابات ریاست جمهوری و نه مجلس شركت میكردند و این بار در این دوره از انتخابات مجلس روی این افراد و طیفها هم اصولگراها حساب باز كردند و گفته شده كه آنها كاندیداهایی از سوی خود معرفی كنند. برخی از این افراد كاندیدایی معرفی كرده و برخی هم همراهی كردند. با همراهی و محوریت جامعه مبارز تهران این شورای ائتلاف شكل گرفته و همچنین پذیرفتند كه لیست واحد اصولگرایی را در تهران و در سراسر كشور ارائه دهند.
در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲، جبهه پایداری، حزب موتلفه و جمعیت ایثارگران به ارائه لیست واحد درتهران و شهرستانها مبادرت نورزیدند. آیا باز هم ممكن است كه در این دوره به صورت جدا لیستی ارائه دهند؟
در این دوره از انتخابات این طیفها برای ارائه لیست واحد اقدام كردند. در حال حاضر مساله خاصی وجود ندارد. شاید در آن زمان به این مساله اشراف نداشتند كه عدم ارائه لیست واحد به شكست منتهی خواهد شد. بنابراین در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ اصولگرایان دریافتند كه عدم ارائه لیست واحد منجر به اتحاد میشود، از اینرو ورود اصولگرایان به این دوره از انتخابات به صورت جدی نشان میدهد كه همه احزاب و تشكلهای منتسب به این جریان برای ارائه لیست واحد همكاری خواهند كرد.
جریان اصولگرا در صورت ورود حداكثری به مجلس دهم چه برنامهای دارد، با توجه به اینكه در مجالس هشتم و نهم عملكرد مطلوب و سازندهای نیز از سوی این جریان مشاهده نشد؟ آیا باز هم این جریان در مجلس آتی میخواهد در جهت مخالفت با روحانی حركت كند؟
مجلس اصولگرا هیچگاه بنای مخالفت با دولت را نداشت. هدف اصلی اصولگرایان نیز رفع مشكلات اقتصادی جامعه و خدمت به مردم است. اگر گاهی در چارچوب اصلی نظام و عدم خروج از آن به مخالفت با دولت برمیخیزند و اقداماتی نیز انجام میدهند، احساس میكنند نقصی در برنامههای دولت ایجاد شده و در جایی مشكلی برای مردم ایجاد شده با این رویكرد نمایندههای مجلس درباره دولت حركت میكنند، چرا كه ملاحظه میشود در مجلس نهم هم تعداد آرایی كه به وزرای روحانی دادند تقریبا به اندازه همان تعداد آرای دولت احمدینژاد بود. این مساله نشان میدهد كه مجلس چندان هم جناحی به مسائل دولت نگاه نمیكند. اگر مساله استیضاح وزرای دكتر روحانی باشد در دولت احمدینژاد هم وزرای زیادی مورد استیضاح قرار گرفتند. این مساله لازمه یك مجلس پویاست. مجلس پویا اعم از جریان اصولگرا و اصلاحطلب، مجلسی است كه باید به عملكرد دولت نظارت كامل داشته باشد. نخستین پرسش از رئیس جمهوری را در دولت و مجلس اصولگرا شاهد بودیم. در مجالس هشتم و نهم ما شاهد سوال از رئیس جمهور بودیم. بنابراین نمیتوان گفت اگر مجلس اصولگرا بود با دولت همكاری نمیكند. اما یك نكته باید مورد توجه قرار گیرد؛ وقتی كه مجلس اصولگرا شد و دولت هم متمایل به جناح اصلاحطلب است نباید سهم مجلس اصولگرا را در مدیریت كشور نادیده بگیرد. در دنیا بدین گونه است که زمانی كه احزاب گوناگون رای میآوردند پارلمان و دولت در تقسیم مدیریتها با یكدیگر كنار میآیند. اینكه دولت مجلس را در نظر نگیرد و افرادی را انتخاب كند كه دقیقا در نقطه مقابل مجلس هستند، مجلس هم آن را بر نمیتابد. بنابراین باید یك تعامل و ملاحظاتی در این مورد باشد.
این تئوری وجود دارد كه لاریجانی قصد خروج از جریان اصولگرایی را دارد. آیا این مساله به خاطر تندرویها و هجمههایی نبود كه از سوی تندروها به ایشان وارد شد؟
دكتر لاریجانی از مجموعه اصولگرا خارج نشده و خارج هم نخواهد شد. ایشان یك چهره مستقل از درون جریان اصولگراست و وی همواره سعی بر عملكرد فراجناحی نیز داشته است. با یك طیف از درون جریان اصولگرا كه به تعبیری تندرو و افراطی است، یعنی جبهه پایدرای و البته برخی دیگر از جریانهای اصولگرا مخالف است و آنها نیز مخالف دكترلاریجانی هستند. اما این مساله دلیلی برای خروج دكتر لاریجانی از جریان اصولگرایی نیست. لاریجانی از سعهصدر لازم در برابر برخی از این رفتارها برخوردار است و میتواند همچنان در كنار اصولگراها بماند.
اگر دكتر لاریجانی قصد خروج از جریان اصولگرا را ندارد، به چه علت ایشان به ائتلاف جریان اصولگرا تن در نداد؟
ایشان قبول كرده كه به ائتلاف جریان اصولگرایی بپیوندد و از سویی اعلام هم نكرده كه با اصولگراها همكاری نمیكند. به همین دلیل كاظم جلالی را به عنوان نماینده معرفی كرد.
در سال ۸۸ با وجود اینكه برخی از اصلاحطلبان از فضای سیاسی کنار رفتند، از یك پشتوانه قوی در بدنه اجتماع برخوردار بودند. گفته میشود دكتر لاریجانی درصدد جذب این بدنه اجتماعی قوی به سمت خود بوده و همچنین وی سودای رئیسجمهور شدن را در سر میپروراند. این دیدگاه تا چه اندازه محتمل است؟
به نظر بعید میرسد كه لاریجانی به دنبال انتخابات بعدی و جانشینی روحانی را در سر داشته باشد، زیرا خاستگاه رایهای دكتر لاریجانی در قم است. قم هم یك خاستگاه مذهبی و سنتی شمرده میشود. بنابراین دكتر لاریجانی اگر بخواهد با این دیدگاه و هدف وارد كارزار و سازوكار انتخاباتی شود رای خود را از دست خواهد داد. به همین علت دكتر لاریجانی با هدف جذب بدنه اجتماعی و هواداران اصلاحطلب وارد نخواهد شد. از سویی باز هم بعید به نظر میرسد كه ایشان بخواهد برای ریاستجمهوری از همین حالا برنامه یا نگاهی به آینده داشته باشد. در حالی كه اصلا مشخص نیست تا چهار سال دیگر دكتر روحانی بر مسند ریاستجمهوری بماند. از این رو، كمی بعید به نظر میرسد كه فردی از همین حالا برای ریاست جمهوری برنامهریزی كرده یا بخواهد هوادار جمع كند. دكتر لاریجانی در مجموع دیدگاه خاص خود را داشته و از همان ابتدا نیز با آن دیدگاه در مجلس پیش رفت. ایشان بیشتر بر اساس تحلیلهای درونی و شخصی خود عمل میكنند.
به نظرتان در جایی كه هنگام سخنرانی به ایشان با مهر و كفش حمله میشود، در همانجا رای خواهند آورد؟!
این رفتار از سوی اقلیتی انجام گرفت كه به هیچ رو مورد تایید قرار نگرفتند.
به نظر شما با توجه به رد صلاحیت اكثر اصلاحطلبان و طیف نزدیك به لاریجانی ممكن است حداد عادل رئیس مجلس آینده شود؟
پس از شكلگیری مجلس دهم میتوان در این مورد نظر داد. قطعا در میان اصولگراها دو چهره عمده برای ریاست مجلس از همان ابتدا وجود داشته است و این امكان وجود دارد كه ریاست مجلس در میان این دو چهره شاخص رد و بدل شود. مجلس هفتم در دست حداد عادل و مجالس هشتم و نهم در دست دكتر لاریجانی بوده است. این موضوع به اكثریت مجلس دهم بستگی دارد كه آیا این اكثریت اصولگرایی گرایش به دكتر لاریجانی داشته یا متمایل به حداد عادل است. اما همچنان حدادعادل یك رقیب جدی درون گروهی در جبهه اصولگرایی برای دكتر لاریجانی به شمار میرود.
آیا حضور مجدد جریان تندرو به مجلس آتی از قدرت كارشناسی مجلس در حل و فصل امور نمیكاهد؟
نمیتوان از این افراد به عنوان تندرو سخن به میان آورد بلكه آنها چهرههای انقلابی هستند. من با این دیدگاه برخی از رسانهها تحت عنوان تندرو موافق نیستم. مجلس، مجلس انقلابی و اصیل جمهوری اسلامی ایران است. از همان ابتدای انقلاب طی دورههای مختلف باز هم شاهد حضور چهرههای انقلابی در مجلس بودیم. در آن دورهها هم به این افراد مانند شهید دیالمه و آیتا… غفاری تندرو گفته میشد. آقای غفاری از چهرههای نزدیك به اصلاحطلب محسوب میشود و قبلا از چهرههای انقلابی و تندروی مجلس اول به حساب میآمد. پیوسته برخیها سعی در كنار زدن این افراد داشتند. من معتقدم كه در چارچوب نظام جمهوری اسلامی تا زمانی كه افراد از اصول انقلاب خارج نشدهاند و در مسیر ولایت حركت میكنند باید ما شاهد حضور همه چهرهها و تنوع سیاسی در درون نظام باشیم. چهرههایی كه تنها پیگیر لوایح بوده و همچنین چهرههای انقلابی كه مسائل حساس سیاسی جامعه را هم پیگیری میكنند و هشدار میدهند یا به نوعی از آنها تحت عنوان آلارم مجلس یاد میشود. اگر این افراد را از مجلس حذف كنیم مجلسی خنثی و غیرتاثیرگذار در جامعه خواهیم داشت. نباید به دنبال حذف چهرههای انقلابی به تعبیر برخی از رسانهها، تندروها در مجلس بود چرا كه این مسیر قابل قبول نیست. زمانی كه در مجلس مسئولیتی داشتم به خوبی به یاد دارم كه در مسائل اساسی با حساسیت ورود پیدا میكردم. ادبیات من گفتمانی بود یعنی اصل موضوع را بدون توجه به حاشیهها، حمله به افراد و شخصیتها پیگیری میكردم. اما این مساله هم قابل قبول نیست كه برخی از نمایندهها با برخی از شخصیتها به مخالفت پرداخته و میگویند كه باید آنها را حذف كرد. بلكه باید جلوی بیحرمتی و رفتارهای افراطی گرفته شود اما نباید جلوی انتقادهای صریح را گرفت.
عبارت و واژه تندرو بر اساس رفتارهای نامطلوبی كه از مدتها پیش مثلا در مساله برجام و تهدید دكتر ظریف به اعدام و ریختن بتن روی ایشان از سوی این افراد صورت گرفت به آنها داده شد.
تهدید دكتر ظریف شوخی بود!
گزینه سرلیستی اصولگراها در غیاب چهرههای شاخص چه كسی خواهد بود؟
گزینه نهایی برای سرلیستی اصولگراها پس از خروجی شورای نگهبان مشخص خواهد شد.
دو- سه نفر از چهرههای سرشناس اصولگرا از جمله دكتر حداد سرلیست خواهد شد. امید میرود مجلس آینده در دست اصولگراها باشد. در تهران بیش از ۵۰ درصد مجلس را اصولگراها تصاحب خواهند کرد و کمتر از ۵۰ درصد نمایندهها هم اصلاحطلب هستند اما در كل كشور چون شهرستانها تعیینكننده است تعداد نمایندههای اصولگرا در مجلس آتی بیشتر خواهد بود و تعداد اصلاحطلبان در مجلس دهم متشكل از یك اقلیت است.
شورای نگهبان نسبت به ردصلاحیتها و عدم احراز صلاحیتها تجدیدنظر میکند؟
شورای نگهبان بر اساس ضوابط و اصول قانون اساسی پیش میرود. با توجه به اینكه تعدادی از اصولگراها هم ردصلاحیت شدند این مساله نشان میدهد كه هیات نظارت نگاه جناحی به این مساله ندارد. در نهایت بر اساس وظیفه ذاتی خود صلاحیتها را احراز میكند. بهیقین هر فردی اعم از اصولگرا و اصلاحطلب كه صلاحیت نداشت رد میشود. پیشبینی میشود كه در مرحله دوم و سوم بخش قابل توجهی از این افراد كه ردصلاحیت شدند تایید شده و به جمع سایر نامزدهای انتخاباتی خواهند پیوست. بر اساس فرمایشات رهبری نباید حق فردی ضایع شود و هر فردی كه حقی در انتخابات دارد باید وارد صحنه شود.
در نهایت نتیجه انتخابات مجلس دهم را چگونه میبینید؟
چهرههای اصولگرا محبوبیت خوبی در میان مردم دارند. در مجموع اكثریت مجلس با اصولگراها خواهد بود گرچه حامیان نزدیك به دولت و اصلاحطلبان هم یك اقلیت بسیار قویای خواهد بود و از وضعیت فعلی كه یك اقلیت ضعیفی هستند تبدیل به اقلیت قوی خواهند شد و همین اقلیت قوی در مجلس تاثیرگذار خواهد بود.
لینک خبر : http://armandaily.ir/?News_Id=142262
بازدیدها: 57