دسته: مقالات

0

پژوهشي در باب القاب تهمورث نوشته دکتر محمد حسن ابریشمی محقق تاریخ کشاورزی و همشهری عزیزمان

در برخی از منابع کهن، لقب تهمورث «زیباوند» یا «دیباوند» یا صورت‌هایی بی‌نقطة شبیه آن‌ها ضبط شده است؛ اما مترجمان یا مصححان ایرانی این متون، به پیروی از مورخان و نویسندگان غربی، آن را «زیناوند» پنداشته اند. محمد حسین ابریشمی در یادداشتی درباره القاب تهمورث در ضمیمه فرهنگی امروز روزنامه اطلاعات نوشت: دانشمندان و مورخان غربی، طی دو قرن اخیر، در باب منشأ و پیشینة بسیاری از پدیده‌های فرهنگی و کشاورزی، اظهارنظر کرده‌اند. آنان، از جمله، «سومریان» را مخترع «خط (تحریر)» یا نگارش‌های تصویری اولیه و «چینیان» را مبتکر استحصال «ابریشم (حریر، دیبا، پرند، پرنیان)»، شمرده‌اند. به روایت منابع ایرانی و برخی مآخذ اسلامی، سرآغاز بسیاری از مظاهر تمدّنِ بشری، به عصر اساطیری «دیوان» و «پیشدادیان» می‌رسد، و مَهدِ آن، «ایران‌زمین»، بوده است. به روایت شاهنامه و دیگر منابع، ابداع «خط» به عصر «تهمورث»، باز می‌گردد و استحصال «ابریشم» و اختراع «سلاح» به جانشین او، «جمشید»، نسبت داده شده است. بنا بر این روایات، نخستین انسان کیومرث بوده است. پس از او، هوشنگ ملقب به «پیشداد»، سپس تهمورث (طهمورث) و، پس از او، جمشید (جم) نخستین شهریاران ایران زمین بوده‌اند. پیشدادیان، مخصوصاً تهمورث و جمشید، با ابداعات، نوآوری‌ها و اقدامات داهیانه، بر بومیان زیرکِ پلنگینه پوشِ مستقر در جنوب دریای خزر،...

0

دعایی و طنزهایی از این نوع ،نوشته همشهری عزیزمان آقای جلال رفیع

اجازه می خواهم که در نخستین سالگرد پرواز  شادروان دعایی، چند خاطره را یادآوری کنم: ۱–سال ۷۶ بود. صد روز از عمر ریاست جمهوری آقای خاتمی می گذشت. مهندس ابوالقاسم خوشرو از طرف گروه مشورتیِ ده پانزده نفره ی رئیس جمهوری و همچنین از طرف خود ایشان پیام آورد که آقای خاتمی می خواهد گزارش صد روزه به مردم بدهد و همه با الاتفاق رای داده اند که در نخستین مصاحبه داخلیِ مطبوعاتی و تلویزیونیِ رئیس جمهور جدید، شما مصاحبه کننده باشی. من به دلایلی این پیشنهاد و دعوت را نپذیرفتم و روزنامه نگاران دیگری(شمس الواعظین، مهدی نصیری، عباس عبدی، و چند تن دیگر) را معرفی کردم. آقای خوشرو اصرار کرد. آقای دعایی هم اصرار کرد که بپذیرم. و من بنا به همان دلایلی که در ذهنم بود، نپذیرفتم. خوشرو نا امید شده بود، ولی به صحبتش ادامه می داد. من و او سرگرم بحث و فحص بودیم. آفتاب داشت غروب می کرد. و به زمان اذان به افق تهران داشتیم نزدیک می شدیم. آن موقع هنوز روزنامه اطلاعات در خیابان خیام بود. و به ساختمان نوساز در خیابان میرداماد نیامده بودیم. آقای خوشرو با همه ی خوشرو و خوشخو بودنش، با منطق و استدلال نتوانسته بود مرا قانع کند. ناگهان...

0

در منابع کهن و نصیحه الملوک امام محمد غزالی- بخش پایانی دادگری و برکات خداوندی استاد محمد حسین ابریشمی

خواجه‌نصیرالدین طوسی، به استناد منابع قدیم‌تر، می‌گوید: «چون والیان جور کنند باران نبارد و خشکسال بود» [طوسی، اخلاق محتشمی، ۱۳۷]؛ همو در جای دیگر یاد‌آور می‌شود که: «عمارت دنیا به عدل مدنی است و خرابی دنیا به جور مدنی» [همو، اخلاق ناصری، ۱۳۵]. امام محمد غزالی در نگارش‌هایش حکایات و وقایع عبرت‌آموز فراوان نقل می‌کند. او در آثار دیگرش نیز اشاراتی در باب نسبت یا رابطة بین عدالت با برکات خداوند دارد و همچنین از عواقب ظلم و فساد مردمان ـ که عبارت از قحط و غلا، فقر و ناامنی و بلیات زمینی و آسمانی باشد ـ سخن می‌گوید. بررسی دیگر آثار غزالی از حوصلة مقالة حاضر بیرون است، و تنها با نقل روایتی از کیمیای سعادت به این گفتار پایان می‌بخشد [غزالی، ۱۳۶۱، ۱ر۲۶۲]: مالک دینار می‌گوید: در بنی‌اسرائیل قحطی بود، بارها به استسقا [طلب باران ] بیرون شدند، و اجابت نیفتاد. پس وحی آمد به پیغامبر ایشان که ایشان را بگو که: بیرون آمده‌اید و دعا می‌کنید با کالبدهای پلید و شکم‌های پُر حرام و دست‌های به خون ناحق‌آلوده؛ بر این بیرون آمدن خشم من بر شما زیادت گردد و از من دورتر گردید. این مطالب پاره‌ای بود از خیل باورها، ‌گفتگوها، روایات و داستان‌های ایران و اسلامی در...

0

در منابع کهن و نصیحه الملوک امام محمد غزالی – بخش دوم دادگری و برکات خداوندی استاد محمد حسین ابریشمی

بعد از اسلام کتاب‌هایی با مباحث اخلاقیات و پندنامه‌هایی از عهد ساسانیان برجای بوده، و نیز سخنان حکمت‌آموز و داستان‌هایی، از شهریاران عصر اساطیری تا عهد ساسانی، در بین ایرانیان دهان به دهان و نسل به نسل نقل می‌شده که مورد توجه خلفا و بزرگان عرب قرار گرفته و در منش و شخصیت آنان تأثیر گذاشته است. مثلاً ابوعبدالله مقدسی در قرن چهارم، به استناد منابع قدیمتر نوشته است: «عمر می‌گفت من دادگری را از کسرا [خسرو انوشیروان] و سیرت او فرا گرفتم» (مقدسی، ۱۳۶۱، ۱ر۲۶)؛ همچنین در دورة خلافت مأمون (۱۹۸-۲۱۸ ه‍ )، در خاکبرداری کف ایوان مداین توسط زوبان، کتابی بر پوست آهو نوشته، محفوظ در صندوقی بلورین، با عنوان «جاویدان خرد» پیدا شد که به دستور مأمون توسط حسن بن سهل سرخسی از پهلوی به عربی ترجمه شد و شیوه‌های حکمت‌آمیز جهانداری مندرج در آن، با بهره‌وری از درآمیختن دین با دولت و دانش و دبیری و دهقانی، مورد استفاده و تقلید مأمون، در شالوده‌ریزی بنیان خلافت و شیوة حکومت، قرار گرفته است (ابریشمی، ۱۳۷۹، ۴۶-۴۷). این گونه کتاب‌های اخلاقی و پندنامه‌ها و نیز سخنان حکمت‌آموز و داستان‌های شفاهی رایج در بین ایرانیان، به عربی ترجمه شده و گفتارها و مباحثی از آنها به تفاوت به شهر یاران...

0

در منابع کهن و نصیحه الملوک امام محمد غزالی* دادگری و برکات خداوندی ازهمشهری عزیزمان استاد محمد حسین ابریشمی – بخش اول

    ایرانیان از روزگاران کهن بر آن باور بوده‌اند که عدل حاکم بر جوامع بشری در وضعیت شرایط زیستی و اقلیمی و نیز خلق و خوی انسان‌ها و حتی حرکات و رفتار جانداران تأثیر می‌گذارد، و تناسب یا رابطه‌ای بین عدالت با تغیرات اوضاع طبیعی و دگرگونی‌های شرایط زیستی برقرار است. به گونه‌ای که چون دادگری رخت بربنددد و ستمگری بر جامعه‌ای حاکم شود بلایای طبیعی فزونی می‌گیرد، میزان محصولات کشاورزی و دامی کاهش پیدا می‌کند و فقر، فساد، آفت‌ها، بیماری‌ها، جنگ و ننگ فراگیر می‌شود. حتی آنچه در باب خیر و شَرّ به ذهن حاکم یا سلطان خطور می‌کند اثرات آن به منصّه ظهور می‌رسد و افزایش و کاهش میزان نعمات را در پی دارد. پیشینة این گونه پندارها و باورها به عهد باستان می‌رسد که نمونه‌هایی از آنها در متون کهن آمده است. برخی از دانشمندان و مورخان بعد از اسلام در آثار خویش داستان‌هایی کهن در این باب آورده و سخنان حکمت‌آمیز، با چنین مضامینی، از شخصیت‌های عهد باستان نقل کرده‌اند، از اقدامات و گفته‌های هوشنگ سرسلسلة پیشدادیان تا داستان‌های دادگری اردشیر بابکان، بهرام گور و انوشیروان از سلسلة ساسانیان در آثار آنان توان یافت. امام محمدغزالی فقیه و دانشمند بزرگ جهان اسلام نیز با استفاده از...

0

ظرفیت و ظرافت یک انسان یادی از ‌زنده‌نام استاد ایرج افشار/استاد دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی:افشار خود اهل هیچ حزب و دسته‌ای نبود، در تمام عمر. شماره کتاب‌های کتابخانه شخصی ایرج افشار را به درستی نمی‌دانم؛ این‌قدر می‌دانم که یکی از غنی‌ترین کتابخانه‌های حوزه ایران‌شناسی در زیر آسمان ایران است

ایرج افشار، یکی از نوادری بود که در همین کشور ما و در همین روزگار ما، با هزینه شخصی برای تمام مسائل فرهنگی و تاریخی آرشیو داشت. مجموعه نامه‌هایی که او از افراد مختلف، در طول دوره حیات فرهنگی هفتاد ساله‌اش دریافت کرده است، همه محفوظ‌اند و طبقه‌بندی شده. از نامه‌های بزرگانی چون دکتر محمد مصدق و سیدحسن تقی‌زاده و سیدمحمدعلی جمال‌زاده، تا نامه‌ای که فلان آموزگار روستایی به او نوشته است و در باب کتابی چاپی یا نسخه‌ای خطی که داشته است، از او پرسش کرده است. حجم این نامه‌ها شاید متجاوز از بیست هزار صفحه باشد. وقتی مجموعه کامل این نامه‌ها نشر یابد، گوشه‌ای از چشم‌انداز پهناور «آرشیوسازی» او آشکار خواهد شد. همچنین آرشیو عکس‌هایی که او از شخصیت‌ها و اماکن تاریخی ایران، خود گرفته است. افشار همیشه اظهار تأسف می‌کرد و با دریغ به یاد می‌آورد که بعد از کودتای انگلیسی‌ها علیه دولت ملی دکتر محمد مصدق، مجبور شده بود برای حفظ جان دوستانش، مجموعه بی‌شماری از نامه‌های مرتضا کیوان را که به افشار نوشته بود در چاه آب منزلشان بریزد و معدوم کند. ترسیده بود که اگر به دست ایادی «رکن دو»‌ی ارتش بیفتد از روابط کسانی با مرتضای کیوان آگاه شوند و جان آن افراد در...

0

چهارشنبه سوری جشن بزرگ ایرانیان پیشینه آتش در فرهنگ ایرانی از همشهری عزیزمان دکتر محمد حسن ابریشمی

  پیشینه آتش در فرهنگ ایرانی   مطابق برخی مستندات و شواهد تاریخی، آب و آتش در نزد ایرانیان جایگاه والایی داشته است. هرودوت می‌گوید: «پارسها معتقدند که آتش از جوهر الهی است»۱ برابر نوشته برخی از مورخان اسلامی نیز، آب و آتش در فرهنگ ایرانی، مورد احترام بوده است. مثلاً، یعقوبی در قرن سوم هجری نوشته است:‌«ایرانیان به کیش زردشت که او را پیغمبر خود می‌دانند، بر این بودند که روشنی قدیم و ازلی است، و آن را زروان می‌نامند… ایرانیان آتش را بزرگ می‌داشتند». مسعودی (متوفی ۳۴۶) می‌گوید «نخستین کسی که آتشکده ساخت فریدون بود. به پندار ایرانیان، آتش واسطه میان خدا و مخلوق است… و گفته‌اند که نور مایه اصلاح جهان است، و آتش نسبت به ظلمت شرف و تضاد دارد؛ و آب که برآتش غلبه دارد، مایه هر چیز زنده و مبدأ همه چیزهای نمو کننده است.» همو، به تفاوت آتش با نور، و اضداد و مراتب نور اشاره کرده است.۳ آذر ایزد در اوستا جایگاه رفیع آتش را نشان می‌دهد چهارشنبه سوری جشن بزرگ ایرانیان به یاد شادروان استاد دکتر مهرداد بهار پژوهشی از محمد حسن ابریشمی مقاله «چهارشنبه‌سوری» در کتاب پژوهشهای ایرانشناسی (شماره ۱۷)، تهران، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار در دست ویرایش و چاپ...

0

درباره کریم کشاورز کریم کشاورز در ۱۲۷۹ خورشیدی در رشت به دنیا آمد. پدرش محمد وکیل التجار یزدی از افراد فعال در انقلاب مشروطه در گیلان و جزو افرادی بود که به طرف تهران حرکت کردند و محمدعلی شاه را سرنگون کردند. او در دوره اول و دوم مجلس شورای ملی از گیلان به عنوان وکیل مردم انتخاب شد تا اینکه در همان دوره دوم مجلس سکته کرد و درگذشتکریم کشاورز که با ترجمه های خود تأثیر مهمّی در افزایش دانش داستان‌نویسی ایرانی داشت، سرانجام پس از یک دوره خدمت به تاریخ، فرهنگ و ادب ایران در ۱۷ آبان ۱۳۶۵ خورشیدی چشم از جهان فروبست و پیکر او در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد

درباره کریم کشاورز تهران- ایرنا- کریم کشاورز نویسنده، پژوهشگر و مترجم نامی بود که کار خود را با ترجمه شاهکارهای ادبی و اجتماعی اعم از رمان و داستان آغاز کرد و بعد به ترجمه آثار برگزیده تاریخی و تحقیقی روی آورد. وی در طول عمر خود خدمت اساسی به ترجمه کتاب‌های ایران‌شناسی و دانش داستان‌نویسی ایران کرد. تاریخ ایران شاهد حیات افرادی است که به نوعی با دیگران متفاوت هستند؛ افرادی که دغدغه مند زندگی می کنند و فارغ از تمام هیاهوها از دورانی به بعد عمر خود را صرف فرهنگ و هنر کشورشان می کنند. یکی از این افراد کریم کشاورز است؛ فردی که بیش از ۷۰ سال از عمر پربارش را به ترجمه و نویسندگی گذراند و کتاب های زیادی را از زبان‌های روسی و فرانسه به فارسی ترجمه کرد. تولد و خانواده کریم کشاورز در ۱۲۷۹ خورشیدی در رشت به دنیا آمد. پدرش محمد وکیل التجار یزدی از افراد فعال در انقلاب مشروطه در گیلان و جزو افرادی بود که به طرف تهران حرکت کردند و محمدعلی شاه را سرنگون کردند. او در دوره اول و دوم مجلس شورای ملی از گیلان به عنوان وکیل مردم انتخاب شد تا اینکه در همان دوره دوم مجلس سکته کرد و درگذشت....

0

سخنی چند در باب تاریخ کشاورزی ایران استاد محمد حسن ابریشمی همشهری گرانقدرمان/بخش پایانی

  کتاب تألیف خانم لمبتون، مالک و زارع در ایران، مورد انتقاد پطروشفسکی قرار گرفته از آن بابت که از منابع روسی بهره نگرفته است: «لمبتون جزو گروهی از محققان غربی است (اکنون عدة ایشان تقلیل یافته) که کماکان چون پنجاه سال پیش جملة «روسی را کسی نمی‌داند یا نمی‌خواند» را در دستور عمل خویش قرار داده‌اند…» نظر لمبتون در مورد جامعه‌شناسی به حدی با اسلوب تاریخ‌نویسی شوروی تناقض دارد که چنانچه بخواهیم جداً در این مورد به مباحثه پردازیم سخن به درازا می‌کشد. تناقض شگردها یا اسلوب‌های تاریخ‌نویسان شوروی با انگلیسی هر چه باشد این واقعیت را خوانندة ایرانی می‌داند که اغلب این نویسندگان در خدمت دولت‌هایشان هستند و حقوق و پاداش نوشته‌هایشان را در باب تاریخ ایران یا مقولات فوق دریافت می‌دارند. خانم لمبتون در مقدمة تألیف خود به این واقعیت اشاره کرده است: اکنون وقت آن است که از مؤسسة پادشاهی امور بین‌المللی و کمیتة تحقیق لورهلم که متحمل مخارج مسافرت من در سال‌های ۱۹۴۸ و ۱۹۴۹ (میلادی) شده‌اند سپاسگزاری کنم. خانم لمبتون اطلاعاتی هم که باب طبع امپراتوری انگلیس است ارائه می‌دهد، اطلاعاتی که به هر حال نقاط تفرقه را برمی‌انگیزد و انگلیس‌ها از این گونه گزارش‌ها و اطلاعات به موقع بهره گرفته و روس‌ها نیز بی‌نصیب...

0

خاطراتی در باره شهرستان تربت حیدریه اجتماعی، فرهنگی وتاریخی از همشهری عزیزمان علیرضا بختیاری دبیر بازنشسته آموزش و پرورش (بخش ۲)

مطالبی که در ذیل ملاحظه  میفرمایید در واقع خاطرات همشهری عزیزمان اقای علیرضا بختیاری است که با تشویق دوستان و اینجانب قرار شد در سایت تربت ما درج شده و پس از تکمیل و ویرایشی که از باز خورد ان به بدست  می اید بصورت کتابی در دسترس همشهریان قرار گیرد مانند کتاب( قند و قروت روانشاد تهرانچی )ولی با توجه به اینکه حتما  همشهریان  نظرات . پیشنهاد ، مطلب ، عکس و دستنوشته ای خواهند داشت که بخواهند به ان اضافه نمایند لذا خواهشمند است  درصورت داشتن نظر و یا ایده ای در این مورد لطفا با تلفنهای ۰۹۱۵۵۳۱۵۲۳۳ اقایان بختیاری و یا  ۰۹۱۲۵۳۳۳۷۹۴خطیبی    تماس حاصل فرمایید و یا با تلگرام با همین شماره ها نظرتان را ارسال فرمایید با سپاس از همکاری صمیمانه شما قسمت دوم خیابان فرمانداری یا شاهرضای شرقی (آیت الله طالقانی فعلی)، خیابانی پرماجرا در تاریخ تربت است. . وجود دو مکان و یک چهارکوچه، شاهد اتفاقات مهمی در تاریخ تربت حیدریه بوده است. این خیابان، از فلکه مرکزی (مسجد جامع) شروع، و به میدان فتح المبین فعلی( آخرآسفالت آن زمان) خاتمه می یافت. این سه مکان مهم عبارت بودند از: ۱- باغ نظر یاباغ حکومتی ۲- کوچه شیر چهارسوق ۳-مسجد گودی (امام زمان علیه السلام فعلی) باغ...