مبادلات فرهنگی فلاحتی ایران و هند از همشهری پژوهشگرو محقق دکتر محمد حسن ابریشمی

۱

 

درآمد

از خویشاوندی نژادی اقوام هند و ایرانی و ریشة مشترک زبانهای باستانی و فراموش شدة این دو ملت که بگذریم، باید یادآور شویم سرزمین هند منطقة بیستم مالیاتی داریوش بود. نام این سرزمین (ایندیا: ‏India‏) نیز برگرفته از نام ایرانی آن در پارسی باستان است.۱ آرنولد توین‌بی با این پرسش که چرا کوروش اول (که پدرش او را کورور ‏Kuru‏ می‌نامید) نام پسر خود را کمبوجیه گذاشت؟ و با طرح دو واژة «کمبوجیه» و «کورو» به عنوان اسم مکان ـ از یک سو در ماورای قفقاز (که جغرافیانویسان یونانی رود کور یا ارس را سیروس (کوروش) و بخشی از حوضة سفلای رودهای ارس، کورو را کمبیزنه ر ‏Cambyzone‏ می‌نامیدند)، و از سوی دیگر در هندوکش و شبه‌جزیرة هند ـ احتمال می‌دهد «این دو قومی که اسمهای خود را روی سرزمین زیستگاه خود گذاشتند با یکدیگر ارتباط و بستگی نزدیک می‌داشته‌اند.۲

نشانه‌های بسیار از روابط فرهنگی و مدنی این دو ملت در منابع کهن وجود دارد. دارمستتر در باب نواحی و کشورهای بین هند و ایران (چون کابل، قندهار، سیستان و غیر آن) می‌گوید: «این نواحی که در قرون قبل از میلاد تا یک قرن بعد از میلاد به نام هندسفید نزد مورخان معروف است، پیوسته تا زمان فتوحات اسلام تحت نفوذ فرهنگی ایران بوده‌اند».۳ اما بعد از اسلام مبادلات فرهنگی بین ایران و هند، به‌ویژه در عهد سلاطین ترک و مغولی این سرزمین، بسیار عمیق و پردامنه بوده و زبان فارسی ـ و به تَبَع آن نام رستنی‌ها و کشتنی‌های بومی ایران و نیز واژگان و اصطلاحات مربوط به امور مختلفِ فلاحت و آبیاری در سراسر هند و حتی فراتر از مرزهای این سرزمین اشاعه پیدا کرده،‌ و متقابلاً برخی از نامها و واژگان هندی وارد در قلمرو فرهنگی ایران و زبان فارسی شده است.

ایران و هند همواره همجوار و همسایه بوده، اما بعد از ایجاد کشور افغانستان (در معرکة بین انگلیس و روسیه) در عصر قاجاریه، با تأسیس جمهوری پاکستان (۱۹۴۷م) و ایجاد مرزهای سیاسی جدید، نه تنها مبادلات فرهنگی و مدنی افول کرده، بلکه جای خود را به زبان فاتحان انگلیسی و زبانهای قومی دیگر داده است. بنابراین در این مقاله ایران و هند به مفهوم جغرافیایی بسی وسیع آن در قدیم (به‌خصوص از عهد تیموریان در هند و صفویان در ایران) مورد گفتگو و بررسی است.

مهاجرت ایرانیان به هند، عمدتاً از مردمان نواحی ماوراءالنهر و خراسان قدیم، از قرن اول هجری آغاز شد و به تناوب کم و بیش تا عصر قاجاریه استمرار یافت. در شرایط بحرانی سخت ـ چون خشکسالی‌های مفرط، هجومهای هولناک اقوام زردپوست به‌ویژه مغولان به ایران، سختگیری‌های مذهبی و همچنین سرکوبگری‌های برخی از سلاطین، یا ایجاد فضای رعب وحشت برای دانشمندان، نخبگان، وزیران، حکام محلی و به ‌طور کلی ایجاد احساس عدم امنیت مالی و جانی برای آنان ـ این مهاجرت‌ها اوج و دامنة بیشتری پیدا کرده است. در این اوضاع و احوال بسیاری از دانشمندان و نخبگان در رشته‌های مختلف علوم و فنون، از جمله کشاورزی و باغبانی از ایران به هند رفتند. اینان صادقانه توانایی‌های حرفه‌ای خود و دانشهای بومی ایرانی در امور فلاحت را نشان داده و به احداث آبادیها، کاریزها، باغستان‌ها و کشتزارهایی به شیوة وطن مألوف پرداختند.

به این ترتیب نامهای فارسی برخی از رستنی‌ها، میوه‌ها، مزروعات و اصطلاحات کشاورزی در هند اشاعه پیدا کرد. زعفران و برخی کشتنی‌ها در سدة اول تا دوم هجری توسط ایرانیان مهاجر به هند انتقال یافت؛۴ پسته، بادام، گردو، انار، انگور، گیلاس، خربزه، گل گلاب، گل زنبق، درخت چنار و برخی کشتنی‌ها و پدیده‌های فلاحتی از ارمغان‌های بعدی ایرانیان به هند است. با آمد و شدهای مهاجران و وابستگان آنان بین ایران و هند، مبادلات فرهنگی و کشاورزی فراوانی انجام می‌گرفت. این گونه مبادلات در عهد سلاطین اسلامی هند به‌ویژه از قرن هشتم به بعد رو به فزونی گذاشت. در این مقاله با نگاهی گذرا به مهاجرت‌های ایرانیان بعد از اسلام و تأثیر و تأثر دو فرهنگ بر یکدیگر، به بررسی بیشتر این‌گونه مبادلات از عهد تیموریان تا اوایل قرن حاضر می‌پردازیم.

‏‎***

‎بعد از شکست یزدگرد سوم و عقب‌نشینی ایرانیان از مقابل عربها، شماری از ایرانیان که دین اسلام را نپذیرفتند، به هند رفتند. از آن جمله جماعاتی از زردشتیان در سال ۹۷قر‌۷۱۶م، اهل شهرک باستانی سنجان در ناحیة خواف، به هند رفتند و شهری به یاد وطن مألوف به نام سنجان بنیاد نهادند. در سال ۱۵۸ق‌ر ۷۷۵م گروهی دیگر از زردشتیان به هند رفتند و به جمع پیشین در شهر سنجان پیوستند. این جماعات ایرانی مُعرّف رستنی‌ها، گلها و میوه‌های ایرانی و نام پهلوی آنها به هندیها بودند و دانشهای بومی و فرهنگ کشاورزی و باغبانی ـ از جمله شیوة زعفران‌کاری ـ را به آن سرزمین انتقال دادند. بهمن کیقباد پسر دُستور هرمزدیار، سرایندة «قصة سنجان»، که خود از اعقاب همان اهالی سنجان خواف در خراسان بوده، در سال ۱۰۰۸قر‌۱۶۰۰م به استناد نقل قولهای پیشینیان دربارة وجه تسمیة شهر نوبنیاد ایرانی در هند می‌گوید:

«مر او را نام سنجان کرد دُستورر به‌سان ملک ایران گشت معمور». مرحوم پورداوود می‌گوید «پرتغالی‌ها در مدت اقامت خود در هند به شهر مذکور

‏Sait John‏ اسم دادند.» شهر سنجان در ناحیة گجرات هند است؛ در خطبة عروسی پارسیان مقیم گجرات، که مایه از عهد ساسانیان دارد، در جزو مهریة عروس از زر سرخ شهر نیشابور یاد می‌شود؛ و این خود دلیلی بر مهاجرت زرتشتیان از سنگان ناحیة خواف است که در شمار توابع نیشابور به حساب می‌آمد.۵

ایرانیان در عصر ساسانی با برخی از رستنی‌ها و ادویة هندی آشنا بودند. پس از مهاجرت پارسیان و آمد و شد همکیشان آنان بین ایران و هند این آشنایی بیشتر شدو در پی تسخیر هند به دست سلطان محمود غزنوی، ضمن گسترش اسلام در این سرزمین، فرهنگ ایرانی و زبان فارسی نیز رواج پیدا کرد. در همین حال مبادلات کالاها، محصولات و فرآورده‌های کشاورزی و گیاهان دارویی گسترش یافت. نام بسیاری از رستنی‌ها، مزروعات، عقاقیر و ادویة محصول شبه‌قارة هند و شرح خواص و خصوصیات آنها وارد منابع طب و داروشناسی ایرانی و اسلامی شد. اسامی برخی از آنها، یا نوعی ممتاز و مشخص، به این سرزمین منسوب شده و بعضی از آنها به واسطه ایرانیان به عربها و دیگر ملتها رسیده است.

پی نوشتها:

۱٫ آرنولد توین بی، جغرافیای اداری هخامنشیان، ترجمة همایون صنعتی‌زاده، تهران، موقوفات افشار، ۱۳۷۹، ص ۱۲۳، ازقول پرفسور جی. کنت می‌گوید: از نظر علم اشتقاق هیچ‌گونه تفاوتی میان اصطلاح سنسکریت سیند‌هوس‌ر ‏Sindhus‏ و واژة پارسی باستانی هیندوشر ‏Hindu‏ وجود ندارد. در زبانهای ایرانی ‏S‏ اولیة قبل از حرف مصوت تبدیل به ‏H‏ می‌شود. دلیل تفاوت میان هند ر ‏Hind‏ و سند ر ‏Sind‏ نیز همین است. ایندیا ر ‏India‏ واژه‌ای ایرانی است که ‏H‏ اولیة آن افتاده است.

۲٫ توین بی، همان کتاب، ص ۷-۱۲۶٫

۳٫ علی‌اصغر حکمت، سرزمین هند، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۳۷، ص ۴۳٫

۴٫ محمدحسن ابریشمی، زعفران از دیرباز تا امروز، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۳، ص ۹-۱۷۸٫

۵٫ کنستانتین اینوسترانتف، مطالعاتی دربارة ساسانیان، ترجمة کاظم کاظم‌زاده، تهران ۱۳۴۸، ص ۱۳، ۴؛ ابراهیم پورداود، ایرانشاهر تاریخچة مهاجرت زردشتیان، بمبئی، انجمن زردشتیان، ۱۹۳۶، ص ۲، ۶، ۷٫

 

 

نسخه مناسب چاپ

بازدیدها: 103

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *