آیینه/تاثیر معماری ایران بر معماری هند دوران طلایی محمدکاظم حسینیان
چکیده: ارتباط متقابل معماری ایران و هند را میتوان از اعصار قبل از اسلام مورد بررسی قرار داد. از زمان حرکت آریاییها به طرف شبه قاره هند تا دوره حکومتهای هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان شاهد این تاثیرپذیری هستیم.این ارتباط و تعامل در دوره اسلامی نیز به دلیل ارتباط سیاسی و اجتماعی و گسترش دامنه حکومتهای مذکور ادامه یافت و شبه قاره هند از هنر و معماری ایران بی بهره نماند و آثار خلق شده در هند بیانگر تاثیر ذوق و هنر ایرانی است. به دلیل مهاجرت فزاینده ایرانیان به هند در دوره صفویه و علاقه مندی گورکانیان هند به فرهنگ و هنر ایرانی شاهد به کارگیری معماران ایرانی در ساختن ابنیه هستیم. اهمیت و نقش ایران در شکلگیری آثار معماری گورکانیان چنان بود که بسیاری از طرحهای ساخته شده در هند بر اساس طرحهای ایجاد شده در ایران طراحی، الگوبرداری و اجرا میشد و سبک معماری ترکیبی از عناصر معماری تیموری و صفوی و هندی بود.عناصر معماری ایرانی در قالب گنبدهای دوپوسته، طاق، مقرنس، آیینهکاری، چهارباغ و استفاده از اجر و کاشی آشکار و محسوس است. نمونههای معماری مانند تاج محل و کاخ سرخ آگرا اوج نفوذ و هنر ایرانی را نشان میدهد. مطالعه این آثار بیان کننده سیر تکاملی معماری ایرانی ـ اسلامی در شبه قاره هست. نگارنده در این پژوهش با استفاده از روش کتابخانهای و بهرهگیری از مدارک و اسناد سعی کرده است که بازتاب تلفیق این همنشینی را روشن بنماید.
مقدمه
ریشههای عمیق مشترک میان هند و ایران در اعماق تاریخ یکی است و این پیوندهای نژادی، زبانی و فرهنگی، در طی قرون متمادی باعث ایجاد روابط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی گسترده میان دو کشور شد. در طول تاریخ طولانی مناسبات ایران وهند، مهاجرتهای گوناگونی نیز صورت گرفت و عده زیادی از ایرانیان به هند مهاجرت کردند که یکی از آنها مهاجرت زرتشتیان بعد از آمدن اسلام به ایران است. در دوره اسلامی نیز مهاجرتهای متعددی صورت گرفت که برخی به سبب جنگها و فتوحات بوده و بعضی ناشی از اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی همانند مهاجرتهایی که دو دوره صفویه صورت گرفت. آثارحضور ایرانیان در شبه قاره هند را میتوان در قالب سلسلههای کوچک، بازرگانان، صدراعظمها، پزشکان، فقیهان و ادیبان و هنرمندان مشاهده کرد که در همه شئون فرهنگی، اجتماعی و سیاسی به تمدن هند غنا بخشیدند. البته نباید تاثیر فرهنگ هند بر ایران را از یاد برد و این تاثیر دوسویه بوده است.یکی از جلوههای فرهنگی ایران در هند معماری است که به وضوح از ایران تاثیر پذیرفته است. تاثیر معماری ایران در هند را میتوان در آثار قبل از اسلام نیز مشاهده کرد. مثل ستونها و سنگ نوشتههای دوران آشوکا که تقلید آشکاری از نمونه معماری هخامنشی است. بسیاری از بناها به سبک ایرانی و با چاشنی معماری هند همراه است و هنر معماری شبه قاره هند به دلیل ارتباطات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و گسترش دامنه حکومتهای مذکور تا شبه قاره هند از هنر و معماری ایران بی بهره نماند. دوره اسلامی نیز با حضور اعراب مسلمان به دره سند آغاز شد و بعد در دوره غزنویان و غوریان آثار متعددی در آن جا ایجاد شد که کم و بیش از فرهنگ ایرانی ـ اسلامی و هنر معماری مربوط به آن تأثیر گرفته بود. سپس شاهد عصر مغولان هند و صفویان در ایران هستیم که با بابر آغاز شد و به واسطه ارتباط سیاسی اجتماعی فرهنگی گسترده میان دولتها فرهنگ و معماری ایرانی اسلامی به مدت چند قرن بر هند غالب شد.
سبک معماری این دوره برگرفته از معماری آسیای مرکزی، هندی و ایرانی است. در ارزیابی معماری دوره بابر که تقلیدی از معماری دوره تیموری است به دلیل اختلاف میان توصیفهای بابر از این سبک با عمارتهای به جا مانده از آن دوره دشوار است.بعد از بابر همایون بر مسند حکومت نشست که به علت شکست در جنگهای خانگی چند سالی به دربار شاه طهماسب صفوی پناهنده شد و با فرهنگ ایرانی کاملاً آشنا شد. معماری این دوره متاثر از دوره تیموری بود مانند مسجد کپچوره در آگرا که با نمازخانه قرشی در سمرقند تشابهاتی دارد. به تدریج معماری هندی با بهرگیری از معماری ایرانی اسلامی متحول شد. سبک تیموری ترکستان و سبک صفوی که از آن مشتق بود رواج یافت و با سبک بومی تلفیق شد و سبک هندو-ایرانی پدید آمد. او با پیروزی مجدد در هند تعدادی از هنرمندان ایرانی را با خود به آن جا برد. پس از چندی عناصر معماری تیموری با سنتهای محلی در هم آمیخت و از سنگ ماسه قرمز در نماها و تزئینات ساختمانها استفاده شد. در زمان اکبر به دلیل هنر دوستی وی هنرمندان بیشماری در دربار وی جمع شدند و همین عامل باعث شد معماری حالت تلفیقی پیدا کند. پس از اکبر، جهانگیر و پس از او پسرش شاهزاده خرم که بعدها به شاه جهان ملقب شد بر مسند قدرت نشست. به طور کلی در دوره گورکانیان در بعضی زمینهها فرهنگ ایران در هند نفوذ اساسی داشت معماری نیز منشأ الهام بسیاری از آثار بود که در آنجا ساخته شد. خصوصاً زمان اکبر و شاه جهان را میتوان عصر طلایی توسعه معمای اسلامی ـ ایرانی هندی در شبه قاره نام نهاد که آثاری چون تاج محل خلق شد که از آثار بزرگ معماری جهان محسوب میشود.
در این دوران پیروی الگوی کم و بیش واحد در ایران و هند دیده میشود. شاه جهان که میخواست احیا کننده اسلام در هند شناخته شود مسجدهای بزرگ بناکردکه غالبا شبستانهای بزرگ با طاقهای سه یا پنج گنبدی داشت. بر خلاف دوره جهانگیر که بیشتر به تزیینات ساختمان توجه میشد در دوره شاه جهان به معماری و قرینه سازی پرداخته شد و مرمر سفید جایگزین سنگ ماسه شد.
شاه جهان به احداث باغهایی نظیرباغ فرح بخش و فیض بخش علاقمند بود.شکلهای هلالی و ساختمانهای طاق دار، دیوارهای ساده و صاف و ستونهای باریک صیقلی شده با تارهای وسیع و طاق نماهای خیره کننده نشانههای سبک معماری ایرانی است.اما طرح بناها و سایه روشنها و به کاربردن مصالح ساختمانی مانند ماسه سنگ و سنگ قرمز و مرمرهای سفیدو سیاه ازسبک معماری بومی مایه میگیردو این دوسبک با هم تلفیق شدهاند.
اهمیت و نقش ایران در شکلگیری فرهنگ و هنر گورکانی چنان بود که مدیحه سرایان در وصف یکی از حامیان مهم معماری میگفتند که وی هندوستان را به ایران تبدیل کرده است.
در عصر شاه جهان، پایتخت جدید او شهر شاه جهان آباد (دهلی قدیم) نیز با اقتباس از طرح اصفهان در عصر شاه عباس طراحی و اجرا شد. گورکانیان که کاملاً به توانایی معماری آگاهی داشتند از آن به عنوان ابزاری برای خودنمایی استفاده میکردند زیرا معتقد بودند که ساختمانها و بناها در نظر مردم اعتبار و منزلت برای حکام پدید میآورد. در دوره شاه جهان معماری گورکانیان به اوج کمال و زیبایی رسید و بناهای باشکوه به دستور وی ساخته شد. او به معماری علاقه بسیار داشت و معماران بسیاری را از ممالک اطراف به هند دعوت کرد. اعضای خانواده سلطنتی نیز در ساخت این بناها مشارکت داشتند. نفوذ ایرانیان در دربار گورکانیان تا مواردی تا عرصههای سیاسی نیز به شکل گسترده رسوخ کرد.
یمینالدوله آصف خان، وزیر ایرانی شاه جهان بود که دخترش ارجمند بانو بیگم با شاه جهان ازدواج کرد. و علی مردان خان که یکی از امرای ایرانی نژاد وی بود در زمینه معماری مشارکت داشت.
در این دوره چند نفر مسئول اجرایی کار بودند. هزینه بیشتر طرحها از خزانه سلطنتی تأمین میشد و اعضای خانواده سلطنتی نیز در این امر شاه جهان را تشویق میکردند و گاهی به این کار اشتغال میورزیدند. طراحی ساختمانها و بناها به وسیله گروهی از معماران که زیر نظر مستقیم شاه بودند صورت میگرفت. میر عبدالکریم و مکرمت خان شیرازی به عنوان سرپرست معماران تعیین شدند. سبک معماری در دوره سلطنت شاه جهان در حقیقت ترکیبی از معماری ایرانی، اسلامی و هندی بود. معماری ایرانی ـ اسلامی شامل عنصری از معماری تیموری و صفوی بود. هم چنین معماری هندی از سبکهای معماری راجپورت و بنگالی الهام گرفته بود. عصر بابر و همایون تحت تأثیر مستقیم معماری تیموریان بود. معماری ایران در دوره صفویه از همان سنتهای معماری تیموریان بهره برده بود. ویژگی اصلی معماری تیموری مانند تقارن کامل در نقشه به شکل استوار در نماها منعکس شد چنان چه الگوهای پیچیده طاقها در معماری گورکانی نسبت به دوره صفویه بیشتر مورد بهره برداری قرار گفت در حالی که معماری صفویه از همان سنت دوره تیمور بهره گرفت. معماری ایرانی در دوره سلطنت جهانگیر و شاه جهان چه در ساختار و چه در تزئینات نماهای بیرون و درون مورد توجه قرار گرفت و عناصر بومی بیشتر در مصالح و تزئینات دیده شد.
از تأثیر عوامل بیرونی مانند مصالح و شیوههای اجرایی، سبکهای معماری و انواع نقوش تزیینی، و سایر جنبههای معماری به عنوان عامل بیرونی که به عوامل داخلی تأثیر گذاشته یاد میشود. عناصر معماری ایرانی که از زمان تأسیس سلسله گورکانی وارد هند شده بود به طرز هماهنگ و زیبایی در بناهای عهد شاه جهان تکامل یافت و به عنوان عناصر اصلی و تفکیک ناپذیر این دوره محسوب میشد. این عناصر در طرحها، اجرا و تزیینات بناهای عصر شاه جهان قابل مشاهده است. از عناصر معماری این دوره چهار باغ است که به طور وسیعی از آن بهره برداری شد و در هند به باغهای ایرانی معروفند. چهار باغها باغهای محصوری بودند که به وسیله خیابانها به چهار قسمت تقسیم شدند و در وسط آنها یک حوض قرار داشت درختان و فوارهها، کانالها و کوشکها از خصوصیات اصل چهار باغهای ایرانی است.
طرح چهار باغ در عهد شاه جهان یک عنصر اصلی در کاخها و تفرج گاهها است که میتوان آن را به عنوان یکی از مهمترین تأثیرات معماری ایرانی دانست. چهارباغهایی که در ایران بنا شد باغی بود که پیاده روهای سایه دار آن را به سایهبان وسیعی تبدیل کرده بود. دراینجا بخش اعظم طرح را طبیعت شکل میداد و معمولا به منظور تفریح اهالی شهر و لذت بردن ازمصاحبت یکدیگرساخته شده بود باغ شالیمار از مهمترین باغهای این دورهاند.
از ویژگیها مهم معماری دراین دوره به موارد زیر میتوان اشاره کرد:
۱ـ تقارن و یکدستی که حتی از دورههای قبلتر استفاده میشود از ویژگیهای اصلی معماری تیموریان بود که از نمونههای آن را میتوان در مجموعه آرامگاههای تاج محل مشاهده کرد.
۲ـ طرح هشت بهشت که یکی از طرحهای معماری این دوره بود در ساخت مقابر مورد استفاده قرار میگرفت یک مربع یا مستطیل با گوشههایی که هشت ضلع نامنظمی را شکل میداد. فضای مرکزی با سقف گنبدی و ایوانهایی در وسط هر یک از جبهههای بنا بود. این سبک ادامه دوره تیموری بود که نمونه آن گور تیمور در سمرقند بود. این طرح در مقبره تاج محل به دایی آنگه در لاهور و
افضل خان در آگرا به کار رفت.
۳ـ طرح چهار ایوان که از طرحهای جا افتاده و رایج در مساجد ایران بود از قرن ششم به طور گسترده در مساجد دوران حکومت ایلخانان و تیموری و صفویه به کار رفت. مساجد چهار ایوانی به مساجدی گفته میشود که شبستان توسط رواقهایی در دو طرف احاطه شده بود مسجد وزیر خان لاهور، مسجد جامع شاه جهان از نمونههای آنند.
۴ـ گنبد دوپوسته که دو جداره بوده و بین دو جداره فضای خالی بود که از زمان سلجوقیان رواج داشت و سپس در دوره تیموری و صفوی به کار گرفته شد. مثل آرامگاه همایون و مقبره تاج محل.
۵ ـ تالار ستون دار که تالاری با سقفی صاف متکی بر ستون باربر که از سه طرف باز و از یک طرف توسط دیوار محصور شده باشد، کاملاً تحت تأثیر معماری ایرانی بود. تالارها متکی بر ستونها و چوبی که در قسمت جلویی بنا واقع بود مانند چهل ستون و عالی قاپو. و مشابه آن در دیوار عام در قلعه کاخ سرخ آگرا و کاخ شاه جهان میباشد.
۶ ـ پیش طاق نیز از عناصر معماری ایرانی بود که به مدخلها مربوط میشد و تحت تأثیر معماری ایرانی از دوره تیموری و صفویه است.
۷ ـ جلو خانه نوعی فضای شهری بود مثل بازار یا میدان برای تسهیل در دسترس به فضای معماری و فعالیتهای تشریفاتی بود.
۸ ـ طاق نیز از مهمترین عناصر معماری ایرانی اسلامی بود که پیرو طاقهای تیموری و صفوی بود.
۹ـ پوشش چهار ترک یا طاق مقعر که شکلی از طاقهای دوره شاه جهان بود معمولاً در زیر گنبد به کار برده میشد. (گلمبک و ویبلر ۱۵۱ ـ ۱۵۹ و ویلسن ۳۲۰) این طاق در معماری دوره گورکانیان ادامه دهنده معماری تیموری بود.
۱۰ـ استفاده از آجر در بناهای عهد شاه جهان تحت تأثیر معماری ایرانی است هر چند شاه جهان سنگ مرمر و سنگ ماسه قرمز را به عنوان مصالح اصلی خود برگزید و امرا و اشراف در استفاده از آجر توجه بیشتری نشان میداد.
۱۱ـ کاشیکاری نیز که هنر خاص ایرانیان بود برای تزیین عمارت به خصوص در سند و پنجاب متداول بود که نمونه آن مسجد وزیر خان لاهور بود.
۱۲ـ مقرنس نیز برای تزیین زیر طاقها، سرستونها و پیش طاقها مورد استفاده قرار گرفت که در دوره تیموری و صفوی رواج داشت و در آرامگاه تیمور و چهلستون وجود دارد.
۱۳ـ آیینهکاری که برای تزیین سطوح داخلی و خارجی بناها بود که از کنار هم قرار دادن آینههای کوچک و بزرگ و ایجاد اشکال وطرحهای گوناگون پدید آمد. تحت تأثیر معماری صفویه بود.
۱۴ـ خاتمکاری از عناصر تزییناتی بود که خصوصاً در مقابر به کار میرفت که تقلید آگاهانه از خاتم کاری ایرانی بود. و تنها تفاوت در این بود که در ایران بر روی چوب و در هند بر روی سنگ بود.
به نظرهاول آرامگاهسازی در این دوره در قالب معماری ایرانی ریخته شده و نتیجه این اعتلا، ساخته شدن آرامگاه تاج محل بود. این آرامگاهها اغلب به شکل باغ مزار بودند که تحت تأثیر معماری تیموری و صفوی بود. نقش مایههای گیاهی تزیینی که از اروپا مایه گرفته بود از عناصر مراحل تزیینی بناها بود.شاه جهان پس از جلوس بر تخت برای پدرش جهانگیر مقبره ساخت که در حومه شهر لاهور بوده است.نخستین عنصر ایرانی مقبره جهانگیر چهار باغ است که در باغی به نام دلکوشا واقع شده که متعلق به نورجهان بیگم همسر جهانگیر بوده و همانند سبک باغهای ایرانی توسط خیابانها و نهرها به چهار بخش تقسیم شده و دوباره توسط خیابانهایی به چهار بخش تقسیم شده و یک حوض در وسط باغ است.
از دیگر عناصر معماری ایرانی تزیینات درونی آن است که دارای طاقهای مقطع گچی برا ی تزیین سقف گنبدی و کاشیکاری بخشی از دیوار درون مقبره است که از کاشیهای لعابدار استفاده شده برای دسترسی به مقبره از دروازههای شمالی و جنوبی استفاده شده که از عناصر معماری نظیر پیش طاقها، طاقنما و مقرنس کاری استفاده شده. معماری آرام گاهی و در حقیقت گورکانی در مقبره ارجمند بانو بیگم به اوج خود رسید. باغ مزار تاج محل به دستور شاه جهان و در سال ۱۰۴۱ ـ ۱۰۵۱ ق در شهر آگرا و در کنار ساحل رودخانه جمنا ساخته شده است. در حقیقت ترکیبی از عناصر معماری ایرانی ـ اسلامی و هندی است. ریشههای ایرانی تاج محل نخستین و پایدارترین برداشتی خواهد بود که یک دانش پژوه با دیدن آن حاصل میکند، نمونه اعلای نبوغ ایرانی در خاک هند است. در متون تاریخی نامی ازمعمار آن برده نشده اما در متون متاخر ازشخصی به ام استاد احمد لاهوری نام برده شده و همچنین از شخصی به نام استاد عیسی شیرازی که به خاطراستعداد فوق العاده اش درخطاطی ازسوی شاه جهان به امانت خان ملقب شد و خطاطیهای روی دیوارهای تاج محل کار اوست. اولین عنصر معماری ایرانی عرصه چهار باغ آن است. بنای آرامگاه در انتهای یک چهار باغ بزرگ به سبک باغهای ایرانی واقع شده که به پیروی از آن در باغ مزار عموماً عمارت کوشک در میان فضای سبز قرار میگرفت.
رودخانه جمنا به عنوان یک پدیده جغرافیایی سبب شد آرامگاه در کنار آن بنا شود. باغ توسط دو خیابان به چهار بخش تقسیم میشود و هر یک از آنها دو باره به چهار مربع کوچکتر تقسیم میشود و یک حوض در محل تقاطع دو محور اصلی باغ وجود دارد. نقش مقبره، طرح هشت بهشت است، قوسها، نیم گنبدها و اطراف این پس طاقها و کتیبههای قرانی تحت تأثیر معماری ایرانی است.زیرگنبد بسیاری شکل این مقبره به پیروی از گنبدهای دو پوسته ایرانی ساخته شده است. برای ساخت مقبره از آجر استفاده شده که توسط سنگ مرمرهای قسمت داخلی و خارجی پوشیده شده است.
اصل تقارن که از خصوصیات معماری دوره تیموری است در این مجموعه به کار رفته، در قسمت غربی امارت مسجد و در قسمت شرقی مهمانخانه واقع شده است که تمام ویژگیهای مسجد به جز محراب را دارد.
در امتداد ضلع جنوبی باغ جلوخانه است که از طریق دروازه به باغ راه مییابد که دو بازار و چهار کاروانسرا و اقامتگاه خادمان قرار داشته که امروزه از بین رفته است.
مقرنس کاریها و بیش طاقها و کتیبهنگاریهای قرانی دو دروازه از عناصر اصلی معماری ایرانی است.
کتیبهنگاریهای آن از مهمترین عناصر معماری ایرانی است که توسط عبدالحق شیرازی (۹۷۸-۱۰۵۵ ق) خطاط ایرانی شاه جهان نوشته شده کتیبه به خط ثلث و شامل سورههای قرآن است و نام و تاریخ درگذشت شاه جهان و ارجمند بانو، به قلم نستعلیق نوشته شده است. کتیبههای ایوان غربی به داخل مقبره حرکت، آرامگاه توسط امانت خان شیرازی نوشته است. در مورد ایرانی بودن معمار این آرامگاه باید گفت که تنها کار یک شخص نیست و چندین نفر در آن مشارکت داشتند و در متون تاریخی درباره نام معمار هیچ مطلبی ارائه نشده ولی به دلیل ارتباط فرنگی و هنری وجود برخی افراد در ضمایر این مجموعه نمیتوان وجود معماران ایرانی را مردود دانست. مقبره آصف خان نیز متعلق به وزیر اعظم شاه جهان و پدر ملکه ارجمند بانو بوده است. مقبره در سال ۰۵۱۱ق در قسمت غربی آرامگاه، جهانگیر در لاهور ساخته شده است. این مقبره در وسط چهار باغ است و دارای دوگنبد دو پوسته طرح ایرانی است.
در ساخت آرامگاه همانند دوره صفویه و تیموری از آجر استفاده شده است و در بیرون از کاشی کاریهای لعابدار بهره برده است.سنگ مرمر به کار رفته در مرکز آرامگاه اسامی خدا و آیات قرآن با زمان و تاریخ فوت
کتیبه نگاری شده است. عناصر معماری ایرانی در قالب چهار باغ، آجر و کاشی و مقرنس کاملاً محسوس است.
مقبره علی مردان خان نیز در لاهور تحت تأثیر معماری ایرانی است وی که از نجیب زادگان درباره شاه صفی و شاه عباس دوم و حاکم قندهار بود پس از تسلیم شهر قندهار به شاه جهان در سال ۱۰۴۷ ق به وی پیوست و چون در زمینه معماری مهارت داشت مورد توجه شاه جهان قرار گرفت. طرح مقبره وی هشت وجهی است و استفاده از آجر و کاشی کاری آن را به بنا ایرانی بیشه کرده است.گنبد آن پیازی و مرمری است و روی آن با سنگ مرمر سیاه و طرحهای گیاهی خاتم کاری شده است. از میان مقبرههای مربع شکل این دوره میتوان به چینی کاروضه مزار افضل خان اشاره کرد.
مزار افضل خان نیز که از امرای ایرانی شاه جهان بود و وزارت کل را بر عهده داشت به دلیل استفاده از کاشیهای لعابدار شهرت یافت. مزار وی در شرق رودخانه جمنا است و براساس نقشه هشت بهشت است.
در ساخت آن از آجر استفاده شده و دارای کاشیهای لعابدار آبی، زرد و سبز است و گنبد پیازی آن با کاشی تزیین شده است. با خصوصیات نظیر آجر و کاشی کاری طرح هشت بهشت دوره تیموری مقرنس کاری و کتیبهنگاری ارائه دهنده معماری ایرانی در هند است.
مقبره دایی آنگه که نمونه کمتر موفقی از مقبره مربع شکل است متعلق به زینبالنسا بیگم است که شاه جهان در سال ۱۰۶۰ در لاهور ساخت. مقبره بر روی ستونی است که دارای طرح هشت بهشت است.
نما با کاشیهای لعابدار و از مقرنس کاری برای تزیین گنبد استفاده شده است قلعه کاخ سرخ آگرا که در زمان اکبر با اهداف نظامی توسط سنگ ماسه سرخ رنگ ساخته شد در دوره شاه جهان مورد بازسازی قرار گرفت و به کاخ تبدیل شد و دارای سه مسجد به نامهای موتی، نگین و مینا میباشد. عناصر معماری ایرانی آن عبارتنداز: بازار سرپوشیده قلعه که از نمونههای معماری صفویه است. که طرح بازارهای ایران بود که شامل محوطهای مستطیل شکل و دارای حجرههای متعدد و از رشته قوسهای متقاطع برای پوشش سقف استفاده کردند. حمام نیز تحت تأثیر معماری ایرانی است شامل رختکن، سردخانه و گرم خانه است که با سنگ مرمر سفید ساخته شده. کف حمام با طرحهای گیاهی خاتم کاری شده که شبیه تاج محل است. برای تزیینات از الگوی دوره تیموری الهام گرفته شده است.باغهای حیات بخش که تحت تأثیر باغهای ایرانی است که در زمینهای پهناور و مربعی است که توسط چهار خیابان به چهار قسمت تقسیم میشود و یک حوض با فوارههای در مرکز است. خیابانها با سنگ سرخ فرش شده و اطراف آن پر از گل و درختان میوه است.
آب از طریق کانال به داخل هدایت میشود تعدادی مسجد نیز در این دوره ساخته شده است مانند مسجد وزیرخان در لاهور نیز دارای نمای ایرانی شامل آجر، کاشی کاری، تأکید بر پیش طاق بلند، طرح چهار ایوانی، مقرنس کاری، کتیبهنگاری قران است.
باغهای شالیمار که به دستور شاه جهان در سال ۱۰۵۲ ـ ۱۰۵۹ ق در لاهور ساخته شد به شکل متساویالاضلاع است که اطراف توسط دیوارهای بلند آجری احاطه شده و دارای دو دروازه در سمت جنوب است که سر آن با کاشیهای لعابدار تزیین شده است و مهمترین باغهای آن فیضبخش و فرحبخش است. حوضهای مرمری، آبشارها ـ فوارهها، گل و گیاهان از عناصر اصل چهار باغ هستند به دستور شاه جهان، کوشکها، عمارتهای مرمری، حرمسرا، خوابگاه، و حمام و دیوان عام و خاص ساخته شد. این باغ توسط علی مردان خان طراحی شده است، وی در حفر قنات و آبرسانی مهارت بسیار داشت یک قنات از طریق کانالی آب را به داخل هدایت میکرد.
باغ نشاط نیز توسط یمین الدوله آصف خان، وزیر شاه جهان در کشمیر ساخته شد. باغ جهان آرا نیز در کنار رودخانه جمنا مانند باغهای ایرانی بود.
نمونههای بسیار دیگر از بناها در شبه قاره هند ساخته شده است که اوج معماری و هنر ایرانی در هند را که
بیان گر بیشترین نزدیکی به آرا و اندیشههای ایرانی است نشان میدهد اما این آثار از لحاظ جهتگیری بنیادی با هم متفاوت هستند.بهرهگیری ازسنگ به جای آجر فنون مختلفی از جمله تمرکز و دقت در محاسبه را طلب میکرد و حال آنکه معماری ایران بیشتر متکی بر محاسبه و تمرکز چشم بود اما به لحاظ تاکید بر آرایه سطح و ظاهر با یکدیگر هماهنگی داشتند.
نتیجه :
عصر شاه جهان دوران کلاسیک نامیده میشود و یکی از درخشانترین ادوار امپراطوری گورکانیان است. و مطالعه آثار معماری در آن بیان کننده تأثیر متقابل معماری این دوران یا بیان کننده سیر تکاملی معماری ایرانی اسلامی در شبه قاره است. فرهنگ و تمدن ایرانی به واسطه حمایتها و بخششهای او اعتلا یافت. ایرانیان بسیاری در این دوره بنا به دلایلی نظیر تجارت، ثروت، فشارهای سیاسی و مذهبی به هند مهاجرت کردند و چون شاه جهان تحت نفوذ همسر ایرانی و وزیر ایرانی خود بود به ایرانیان توجه میکرد. در چنین شرایطی فرهنگ و هنر غنی مرکب از عناصر ایرانی ـ اسلامی و هندی پدید آمد که در شئونات مختلف حکومت، معماری، و هنر و ادبیات رسم و نمود داشت. دوران طلایی معماری و هنر در عهد شاه جهان شکل گرفت، او به معماری علاقه فراوان داشت و از طرحهای جدید استقبال میکرد و حمایتهای فراوانی انجام داد. سبک معماری در حقیقت ترکیبی از عناصر معماری تیموری و صفوی بود. عناصر معماری ایرانی در قالب گنبدهای دو پوسته، طاق گنبدی، مقرنس کاری، آیینه کاری مناظرچهار باغ ـ استفاده از آجر و کاشی در مقابر، کاخها و مساجد به طور مشخص آشکار و محسوس است. نمونههای معماری مانند تاج محل، کاخ سرخ آگرا، مقبره جهانگیر و باغ شالیمار اوج نفوذ و هنر ایرانی را نشان دهد. مطالعه این آثار بیان کننده مسیر تکاملی معماری ایرانی ـ اسلامی در شبه قاره است که مطالعه آن بازتاب تلفیق این همنشینی است.
فروغ یزدانی
منابع:
۱ـ برهمن لاهوری، چندربهان، احوال و آثار چندربهان برهمن و دیوان پارسی تصحیح محمد عبدالحمید فاروقی ـ احمدآباد ۱۹۶۷رر ۲ـ بلر، شیدا، بلوم جاناتان، هنر و معماری اسلامی، ترجمه یعقوب آژند، تهران ۱۳۸۱رر ۳ـ جغتایی، محمد عبدالله، خط نستعلیق در پاکستان و هند ترجمه محمد جعفر جوان در ماهنامه هنر و مردم، شماره ۱۵۱، اردیبهشت ۱۳۵۹ ش.رر ۴ـ سلطانزاده، حسین فضاهای شهری در بافتههای ایران، تهران، دفتر، پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۷۲ ش برخی از خصوصیات شهرسازی و معماری در بازارهای ایران، تهران، فرهنگی، ۱۳۷۲رر ۵ ـ تداوم طراحی باغهای ایرانی در تاج محلی، دفتر پژوهشهای فرنگی ۱۲۷۸ شرر ۶ـ کخ، ابا، معماری هند در دوره گورکانیان، ترجمه حسین سلطان زاده تهران، دفتر پژوهشهای فرنگی ۱۲۷۳ شرر ۷ـ کنبو لاهوری، محمد صالح، عمل صالح موسوم به شاه جهان نامه (۳ جلد) به تصحیح غلام یزدانی، کلکته، انجمن آسیایی بنگال، ۱۹۱۳ مرر ۸ ـ کنبی، شیلا، هنر و معماری صفویه ترجمه مزدا موحد، تهران، انتشارات فرهنگستان هنر، ۳۸۵ شرر ۹ ـ محمود کیانی، محمدیوسف، تزئیناتی وابسته معماری ایران در دوره اسلامی تهران، سازمان میراث فرهنگی، ۱۳۷۶ شرر ۱۰ ـ گلمبک، لیزا و ویلبر، دونالد، معماری تیموری در ایران و توران، ترجمه کرامتالله افسر و محمد یوسف کیانی، تهران ـ سازمان میراث فرهنگی ۱۳۷۴ شرر ۱۱ـ لاهوری، عبدالحمید، پادشاه نامه (۳ جلد) تصحیح مولوی کبیرالدین احمدی مولوی عبدالرحیم، کلکته، انجمن آسیایی بنگال ۱۸۷۲ مرر ۱۲ـ میشل ـ جرج ـ معماری جهان اسلام، ترجمه یعقوب آژند ـ تهران، مولی، ۱۳۸۰ رر ۱۳ـ ویلسن، پیندر، معماری دوره تیموری، ترجمه یعقوب آژند، تهران، جامی ۱۳۷۹رر ۱۴ـ هالاید، مارلین و گوستی، هرمان، هنر هند و ایرانی ـ هنر هند و اسلامی ترجمه یعقوب آژند ـ مولی ـ ۱۳۶۷ + منابع لاتین
بازدیدها: 208