یادداشت سردبیر پارادوکس مالیات علیرضا خانی
در یادداشت روز چهاردهم اردیبهشت با عنوان «اقتصاد مقاومتی» مستند به مصاحبه رئیس وقت سازمان امور مالیاتی آورده بودم که حدود نیمی از اقتصاد معاف از مالیات است یا فرار مالیاتی دارد. هر چند مطالب مطروحه در آن یادداشت با استقبال وسیع خوانندگان مواجه شد، اما خوانندهای بزرگی این عدد را باورنکردنی دانست!
دیروز جناب دکتر طیبنیا وزیر محترم امور اقتصادی و دارایی در مراسم افتتاح فولاد بردسیر کرمان، طی سخنان مبسوطی از وضع نظام مالیاتی کشور ابزار تأسف کرد و گفت که باید جلوی معافیتهای مالیاتی بِیجا را گرفت و با فرار مالیاتی مقابله کرد (صفحه ۱۰ را بخوانید).
طیبنیا همچنین گفت که در شرایطی که ما از تولید مالیات میگیریم، نیمی از اقتصاد مالیات نمیدهد و این رویه پذیرفتنی نیست و باید آن را اصلاح کنیم.
موضوع مالیات همیشه یکی از دشواریهای اقتصاد ایران بوده است. یکی از کارکردهای اصلی مالیات در اقتصادهای تعریفشده، آن است که «توزیع درآمد» در جامعه به سمت عدالت میل کند. از این منظر، مالیات یکی از عالیترین ابداعات دولتها در جهت ایجاد عدالت اقتصادی است. طبیعی است چنانچه دولت، از کسانی که به هر دلیل صاحب درآمدهای بالا و کلان هستند، مالیات بیشتری بستاند و آن را صرف امور ضروری عامه مردم کند، خودبهخود، از پیدایش و گسترش فقر جلوگیری میکند. یکی از هزینههایی که خانوارهای طبقه متوسط را به فقر میکشاند، هزینههای هنگفت درمان بیماریهای صعب یا سوانح و حوادث است. در اقتصادهای تعریف شده دنیا، دولتها برای اینکه چنین اتفاقی نیفتد، هزینه درمان را برای عامه مردم به صورت بیمههای عمومی میپردازند و این هزینه را از محل مالیات جایگزین میکنند. این باعث میشود که از پیدایش یا گسترش طبقه فقیر جلوگیری شود.
دولتها همچنین در برابر افرادی که اهل کار و جویای کارند، اما کاری ندارند مسئولیت و تعهد دارند و به آنها حقوق ماهانه میدهند تا زندگیشان بچرخد و به سوی آسیبهای اجتماعی، بزهکاری و جرم نروند و امنیت عمومی جامعه را به خطر نیندازند. در واقع کسانی که به خاطر فقر و نداشتن منبع درآمد، امنیت اقتصادی و روانی خود و خانوادهشان به خطر میافتد، ممکن است به خاطر بازگرداندن این امنیت به خود، دست به جرم بزنند که این امر امنیت جامعه را به خطر میاندازد. دولتها، در برابر امنیت فرد و امنیت جامعه مسئولند و برای همین، خود را موظف و مکلف میدانند حقوقی در حد یک زندگی قابل قبول به بیکاران بپردازند که این پول نیز صرفاً از مسیر مالیات به دست میآید.
قشر دیگری از جامعه هستند که توان کار ندارند. افرادی که به هر دلیل دارای معلولیت شدید میشوند یا کسانی که به بیماریهای صعب و از پا انداز مبتلا میشوند، یا کودکانی که سرپرست خود را از دست میدهند از آن جملهاند، دولتها موظفند زندگی آنها را به نحو شایستهای تأمین کنند تا دچار آسیب نشوند و به تکدیگری یا فساد نیفتند. این پول نیز از محل مالیات تأمین میشود. پلیس، ارتش، آتشنشانی، اورژانس، راهداری و…. بسیاری از امور دیگر، برای جامعه ضروری و حیاتی هستند، اما این نهادها خود هیچ درآمدی ندارند، بنابراین دولتها هزینه آنها را میپردازند و این هزینهها نیز از محل مالیات تأمین میشود.
بنابراین مالیات، در اقتصادهای تعریف شده و موفق دنیا سه کارکرد اصلی دارد:
اول ـ تأمین هزینههای عمومی و اداره بهینه جامعه و حفظ کرامت انسانی افرادی که فاقد درآمد هستند.
دوم ـ وابستگی دولتها به ملتها و بنابراین الزام دولتها به جوابگو بودن در برابر ملتها
سوم ـ کمک به عدالت اقتصادی از راه گرفتن بخشی از مازاد درآمد ثروتمندان و خرج کردن برای فقرا و در نتیجه جلوگیری از شکاف طبقاتی و رشد فقر.
اما چنانچه اهداف فوق را در جامعه ایران بررسی کنیم همچنانکه در روح سخنان وزیر اقتصاد آمده است، باید بپذیریم که:
۱ـ در اقتصاد ایران هزینههای عمومی از مسیر مالیات تأمین نمیشود. بنا به گفته متولیان امر، سالانه حدود یکصد هزار خانوار فقط به خاطر از دست دادن سرپرست خود در سوانح رانندگی یا هزینه درمان مصدومیتها و معلولیتهای ناشی از تصادفات دچار فقر میشوند.
بیمه بیکاری تقریباً نیست و در جایی که هست بسیار کمتر از تأمین حداقل نیاز بیکاران است. آمار تکدیگری و کارتنخوابی بالاست. گروههای آسیبپذیر در تنگنا زندگی میکنند.
دوم ـ به خاطر ضعف دولتها در گرفتن مالیات از صاحبان درآمدهای کلان، به گفته وزیر، اقتصاد کشور همچنان وابسته به نفت است. دولت از محل درآمد نفت کمبودها را جبران و جامعه را اداره میکند. یارانه از محل درآمد نفتی پرداخت میشود، بنابراین ملت به دولت وابسته میشود و این مانع بزرگی در مسیر پاسخگویی دولت به ملت است.
سوم ـ دولتها، به جای اینکه مالیات صاحبان ثروتهای کلان پیدا و پنهان را به طور منظم و دقیق وصول کنند، مالیات در دسترسترین و پیداترین افراد یعنی کارمندان، کارگران و کاسبان خرد را به طور دقیق و منظم میستانند. از آنجا که این افراد، عموماً و خود به خود زیر خط فقر هستند، دریافت مالیات از آنها میتواند آنها را به مراحل پایینتری از فقر تنزل دهد که این درست بر عکس هدف مالیات، یعنی کاهش فقر و کاهش فاصله طبقاتی است. این به معنای بیعدالتی مالیاتی است و به گفته درست وزیر اقتصاد مردم بیش از آن که از پرداخت مالیات ناراضی باشند، از بیعدالتی مالیاتی ناراضیاند.
به هر حال، آشفتگی و تناقضی که در نظام مالیاتی کشور از سالیان دور وجود داشته و هنوز ادامه دارد، ایران را به بهشت مالیاتی کسانی که میخواهند از مالیات فرار کنند، مشهور کرده است.
در همین حال، شکاف طبقاتی و کمبود بودجه دولتی برای اداره جامعه کماکان وجود دارد و بخشی از پولی که میتوانست به صورت مالیات صرف اداره بهتر جامعه و رشد اقتصادی و توسعه شود، در حساب ثروتمندان انباشته میشود و به فاصله بیشتر فقیر و غنی میانجامد.
با همه این احوالات، این امید وجود دارد که با اجرای نظام جامع مالیاتی و راهاندازی سامانه جامع مالیاتی، که مدتهاست وزارت اقتصاد و شخص وزیر پیگیر انجام آن است، جریان مالیات کشور سرو سامان گیرد. این کار بزرگ هرچند آبهای رفته را به جوی باز نمیگرداند، اما از ادامه هرز روی منابع جلوگیری خواهد کرد. انشاءالله.
بازدیدها: 27