فراتر از رویا پرویز پرستویی، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون
قدیمها انگار همه چیز با وفاتر از امروز بودند. بیسکویت داشتیم که نام آن«مادر» بود، یعنی یکی از بهترین و باوفاترین موجوداتی که پروردگار خلق کرده است.امروز بیسکویت داریم که اسمش«های، بای!» است، یعنی نیامده میخواهد برود، سلامی میکند و بعد از آن خداحافظی میکند و میرود.نمی دانم قدیمها قد ما کوتاه بود یا برفهایی که میآمد بیشتر بود و ما ارتفاع آنها را بیشتر از برفهای امروز میدیدیم.نمی دانم دل ما بیشتر خوش بود یا واقعا قدیمها بیشتر خوش میگذشت و خندهها از ته دل بود و غصهها زود از دلها میرفت.نمی دانم در گذشته سلامتی مردم بیشتر بود یا ما مریض نبودیم و اینطوری فکر میکردیم.خاطرم نیست که ما واقعا بینیاز بودیم یا مردم توقع شان پایین بود و با آنچه که داشتند لذت بیشتری از زندگی میبردند.در گذشته خبری از تجملات و چشم و هم چشمی نبود و انسانها روزیای را که به دست میآوردند را روی چشم شان گذاشته و خدا را روزی صد هزار مرتبه شکر میگفتند.قدیمها حوصله بیشتری داشتیم، کنار هم جمع میشدیم، امروز خیلی کمرنگ شده ایم، شاید وقت بیشتری داشتیم، خلاصه خوشتر بودیم و باصفاتر بود همه چیز… نمیدانم چه چیزهایی داشتیم و چه چیزهایی نداشتیم اما روزهای بهتر و خوب تری داشتیم.همانطور که دکتر الهی قمشهای میگوید: «اگر ما شاد وخوش وخرم شویم شفا پیدا میکنیم،اغلب بیماریهای جسمانی محصول بیماریهای روانی است، عامل اصلی بیماری این است که آدم از خودش راضی نیست و شب که میخواهد بخوابد باطنش از او میپرسد که امروز چه کار کردی؟دل چه کسی را خوش کردی؟چه کسی را امروز شاد کردی؟» این افکار باعث میشود که ما ببینیم از زندگی واقعی خود چقدر لذت میبریم.همانطور که خانم امیلی برونته میگوید شب که میشود کارهایت را بگذار روی میز،اگر دیدی در بین آنها یک لبخندی هست که مثل یک خورشید تابیده و دل یکی گرم شده، آن روزت را باطل نکردی؛ دارایی انسان شادیهایی است که تولید کرده و آن شادی هاست که به انسان شادی میدهند و لذت میدهند و برکت پشت برکت به انسان میرسد.فراتر از رویا آنجا که خواستن، پای رفتنت میشود؛ تو آرزوهایت را خلق میکنی و در آن روحی از باور خود میدمی؛محدودیت تو را محدود نمی کند و بنبستها راهت را سد نمی کند. هنگاهی که تو آرزو میکنی و در پی آن اراده میکنی، یعنی آگاهانه آرزویت را طلب میکنی؛خواستن عطشی میشود که تو را به سوی رسیدن حرکت میدهد و تو را به برخاستن و تلاش بیشتر وادار میکند.تو هدف پیدا میکنی و آن را با شوق و میل دوست میداری و بلندپروازانه همت خود را بالا میبری.دیگر از پرواز نخواهی ترسید زیرا احساس با ارزش بودن و درجانزدن، خود مسیر درست و رو به جلو را به تو میآموزد. تفکرات تو هنگامی که تغییر و خواستن را باور کردی، با کمک تلاش و صبر و رفتن کامل میشود و تو به مقصد و هدف و آرامش خواهی رسید
بازدیدها: 27