داستان موزه یک شهر با حرفهایترین مخاطبان موسیقی
رضاشاه در آخرین سفر تبعیدیاش، در عمارت باغ هرندی کرمان توقف کرد و حالا طبقه همکف همان عمارت، خانه سازهای سنتی شده که هر کدامشان از گوشهای از ایران جمع شدهاند و اگر دهن باز میکردند، آهنگ دلشان شنیدنی بود.
به گزارش ایسنا، درختان پربار انار و کاج باغ هرندی و عمارت دو طبقه آن تنها نقاط قوت این باغ نیستند، بلکه وجود انواع سازهای سنتی، اسناد تاریخی و عکسهایی که در طبقه همکف آن قرار دارند و همچنین اشیای تاریخی که در طبقه دوم چیده شدهاند، رهگذران را برای سر و گوش آب دادن در باغ و عمارتش که بهدلیل توقف رضاخان در مسیر آخرین سفر تبعیدیاش اهمیت تاریخی پیدا کرده است، ترغیب میکند.
انواع سوتکهای گِلی نمکآبرود، نجفآباد اصفهان و مناطق مختلف کرمان که سازنده و نوازنده پیشکسوت آن در شهداد از دنیا رفت، دوتار خراسان، تنبور کرمانشاه، ساز قانون، چنگ، کوزک بم، نی، بربط و کاسوره خوزستان از جمله سازهایی هستند که در ویترینهای موزه سازهای سنتی کرمان قرار گرفتهاند.
در کنار دنیای شنیدنی موزه سازهای سنتی، کاغذ حاوی توضیح درباره سازها، بهدلیل رطوبت جمع شده و اثرات نم نیز روی دیوارهای عمارت دیده میشود. این موضوع نشان میدهد ساختمان عمارت برای موزه مناسب نیست و دمای آن متغییر است و این تغییرات میتواند به سازهایی که داخل موزه نگهداری میشوند، آسیب برساند. از طرفی برخی ویترینها که سازها داخل آنها نگهداری میشوند، در واقع طاقچه پنجره عمارت هستند و سازها مقابل نور مستقیم آفتاب قرار گرفتهاند.
باغ هرندی چطور موزه ساز شد؟
فواد توحیدی – پژوهشگر موسیقی – درباره موزه سازهای سنتی به ایسنا توضیح داد: خاندان هرندی در کرمان شهرت زیادی دارد و اقدامات بسیار ارزندهای انجام داده است، مثلا اولین نیروگاه برق و دهها پروژه دیگر در کرمان، به همت آنها ساخته شد. آنها در زمان قاجار، باغی را از عدل السلطان، نایب الحکومهی کرمان خریدند که بعدها به نام باغ هرندی شهرت پیدا کرد. صاحب ملک در زمان پهلوی، خانه – باغ خود را به اداره فرهنگ و هنر هدیه کرد و بعد از انقلاب به سازمان میراث فرهنگی رسید و به موزه تبدیل شد.
او ادامه داد: در سال ۱۳۶۸ سازمان میراث فرهنگی، یکسری ساز از ایرج گلسرخی خرید. در سال ۱۳۷۸ استاد حسین مسعودکرمانی که کارمند سازمان میراث فرهنگی و آخرین نفری بود که به روش قدما تار میساخت و کتابی هم درباره آموزش ساخت تار دارد، اعلام کرد که قصد راهاندازی یک موزهی ساز را در کرمان دارد.
این پژهشگر گفت: سیدمحمد بهشتی، رییس وقت سازمان، از این پیشنهاد استقبال و با راهاندازی موزه موافقت کرد. به این ترتیب موزه سازشناسی در باغ هرندی در سال ۱۳۸۰ افتتاح شد و سالها کاملترین موزهی سازشناسی کشور بود. استاد مسعودکرمانی کل کارگاه سازسازی خود را هم به موزه اهدا کرد. من و برادرم نیز از سال ۱۳۸۲ به کمک این موزه آمدیم و حدود ۲۰۰ ساز را برای نمایش در اختیار موزه قرار دادیم. حتی با برخی دوستان فعال در حوزه موسیقی مانند کیوان پهلوان صحبت کردیم که او نیز کل مجموعه دف و دایره خود را که از نقاط مختلف کشور جمعآوری کرده بود، به موزه اهدا کرد.
توحیدی بیان کرد: با صحبتهایی که با استاد علیاکبر مرادی داشتم، او نیز یک تنبور بسیار خوب را به موزه اهدا کرد و به این شکل، غنای موزه افزایش پیدا کرد. همچنین یکسری اسناد تاریخی از جمله دستخط استادان روحالله خالقی، علینقی وزیری، تجویدی و پارتیتور استاد فرهت به موزه اهدا شده است. حدود ۳۰۰ عکس قدیمی از زمان قاجار با موضوع موسیقی نیز توسط برادرم، عماد توحیدی بهصورت امانی در موزه گذاشته شد که بسیاری از آنها در انبار هستند و تعداد محدودی هم بهنمایش درآمدهاند.
کرمانیها یکی از حرفهایترین مخاطبان موسیقی هستند
این پژوهشگر حوزه موسیقی با اعلام اینکه سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری یکسری از سازهای من را خرید و برخی از سازهای دیگر بهصورت امانی در اختیار موزه قرار گرفت، ادامه داد: من در موزه سازهای سنتی کار میکردم و حتی در نوروز بهصورت افتخاری با کمک هنرجویان موسیقیام، از ۲۰ اسفند تا ۲۰ فروردین از صبح تا شب به بازدیدکنندگان درباره سازها توضیح میدادم. استقبال هم عالی بود، حتی بهدلیل زیاد بودن جمعیت، گردشگران را در دستههای ۵۰ نفری به ساختمان موزه هدایت میکردیم.
او همچنین بیان کرد: درکنار آن، یکسری برنامهها به نام «پژواک» که جنبهی پژوهشی داشت، برگزار کردم و اساتید موسیقی را از سراسر ایران دعوت و برای آنها داخل موزه برنامه گذاشتم و به مرور و بهدلیل استقبال زیاد مخاطبان، مجبور شدیم این برنامه را در تالار عماد اجرا کنیم. به عقیده من، کرمانیها یکی از حرفهایترین مخاطبان موسیقی در کشور هستند و موسیقی را میفهمند. کمتر خانهای را در کرمان پیدا میکنید که در آن ساز نباشد.
توحیدی اظهار کرد: این روند مثبت ادامه داشت تا اینکه شخصی بهعنوان مسوول موزه انتخاب شد که به زحمت تفاوت تار و سهتار را میدانست و درباره برنامههایی که اجرا میشد، نظرات غیرتخصصی میداد. من مجبور شدم با دلخوری، خودم را از امور موزه کنار بکشم. در حال حاضر زیرنویس سازها در موزه اشتباه است، زیرِ سازهایی که من، برادرم و افرادی که سازهایشان را اهدا کردند و ما بهصورت امانی در اختیار موزه قرار دادیم، عنوان خریداریشده درج شده، با آنکه ما بارها اعلام کردهایم، با شرایط موجود راضی نیستیم سازهایمان در اختیار موزه باشد. بسیاری از سازها در انبار شکسته و پوست برخی از آنها پاره شده است. من این موضوع را از نزدیک دیدم، ولی اجازه عکسبرداری از انبار را به من ندادند.
این پژوهشگر حوزه موسیقی افزود: مثلا برادر من یک نفیر گِلی از تاجیکستان آورد که به دلیل قدمت زیاد آن، در فرودگاه آن کشور با مشکل روبهرو شد و با دادن توضیحهای بسیار توانست مسوولان فرودگاه را قانع کند که این ساز به خود کشور تاجیکستان مربوط نیست و به کشورهای همسایه تعلق دارد. به این ترتیب توانست آن ساز را به ایران بیاورد. این ساز بهشکل یک اژدها است. قسمت انتهایی ساز را شکسته و حتی آن را از ویترین بیرون آوردهاند، زیرا متوجه ارزش آن نیستند.
موزه سازهای سنتی کرمان وضعیت وحشتناکی دارد
او با اعتقاد به اینکه موزه سازهای سنتی کرمان وضعیت وحشتناکی دارد، گفت: هر سازی را که به نظرشان ظاهر خوبی داشته است، داخل ویترین گذاشتهاند و هر سازی را که قدمت بیشتری دارد، یا بدوی است، داخل انبار گذاشتهاند! من با رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری صحبت کردم و جلسهای گذاشتیم. او نیز کار را به اطرافیان واگذار کرد، اما اطرافیان اصلا جوابگو نیستند.
توحیدی اظهار کرد: من تمام سرمایه زندگیام را داخل این موزه گذاشتهام، ولی حالا حتی جواب تلفن من را نمیدهند! بارها گفتهام که سازهایم را پس بدهید؛ اما آنها این کار را نمیکنند. من و برادرم بیش از ۲۰۰ ساز در موزه داریم. وسایل قدیمی پخش موسیقی، انواع گرامافون، تابلوهای نقاشی از اساتید موسیقی، سیدی و کتابهای موسیقی، اسناد و عکسهایی را در اختیار موزه قرار دادهایم که متاسفانه هیچکدام را پس نمیدهند. این رفتارها نوعی بیحرمتی است و آدم را از کاری که کرده پشیمان میکند.
این پژوهشگر موسیقی اضافه کرد: قرار بود با من بهعنوان کارشناس موزه قرارداد ببندند، من هم درخواست پول نکردم و فقط به این دلیل که موزه به کارشناس نیاز دارد با این موضوع موافقت کردم. حتی یک زمان قرار شد، موزه سازهای سنتی کرمان به موزه ملی موسیقی ایران تبدیل شود، ولی متاسفانه سازمان میراث فرهنگی کرمان موضوع را پیگیری نکرد. ما تصمیم داشتیم برای پس گرفتن سازهایمان وکیل بگیریم اما به حرمت مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کرمان که بسیار انسان فرهیختهای است، این کار را انجام ندادیم. امیدوارم بهزودی با همکاری بیشتر مسوولان این مشکل حل شود.
بازدیدها: 49