نوقان در تاریخ از محقق و همشهری عزیز دکتر محمد حسن ابریشمی
در متون کهن و ریشه و اصل آن کلمة «نوقان» نام یکی از شهرهای بسیار قدیمی ناحیة طوس در خراسان که نویسندگان و جغرافیانویسان قدیم از آن یاد کردهاند (ابن خردادبه، ص ۲۱؛ قدامهبن جعفر، ص ۴۱؛ اصطخری، ۲۵۷؛ ابن حوقل، ص ۱۶۹؛ زکریا قزوینی، آثار البلاد، ص ۱۸۶)، ابوالفداء در تقویم البلدان (تألیف ۷۲۱ ) به استناد منابع قدیمتر دربارة «نوقان» و «طوس» مطالبی نقل کرده، از آن جمله است (ص ۵۱۹، ۵۲۳):
طابران یکی از بلاد «طوس» است. صاحب المشترک ] یاقوت حموی، قرن ششم[ گوید: طوس کورهای است و قصبة آن «طابران» و «نوقان» است، بیش از هزار دیه دارد… صاحب العزیزی ]: المسالک و الممالک، تألیف مهلبی، قرن چهارم[ گوید: طوس ناحیهای بزرگ است و دو شهر آن یکی «طابران» و یکی «نوقان» است و میانشان شش فرسخ فاصله باشد… نوقان در الباب ] تألیف ابن اثیر قرن هفتم، تلخیصی از الانساب تألیف سمعانی، در سال ۵۵۰ [ آمده است که «نوقان» یکی از دو شهر طوس است. صاحب العزیزی گوید: نوقان از بزرگترین و آبادترین شهرهای خراسان است. در خارج شهر قبر امام علی بن موسی بن جعفر ]علیهالسلام[ است… در نوقان معدن مارسنگ و فیروزه و مرمر سبز است.
یعقوبی (وفات ۲۹۲) در البلدان (ص ۵۳) در معرفی «طوس» از جمله نوشته است: «شهر بزرگ طوس را نوقان گویند و خراج این سرزمین جزء خراج نیشابور است…».
همو، در تاریخ یعقوبی (ج ۲، ص ۴۷۱) شرحی مبسوط دربارة امام هشتم، حضرت امام رضا (ع)، نقل کرده و از جمله نوشته است:
وفات علیالرضا: چون مأمون به طوس رسید رضا علی بن موسی بن جعفر بن محمد علیهالسلام، در قریهای که به آن «نوقان» گفته میشود، در اول سال ۲۰۳ وفات کرد؛ و بیماری آن حضرت بیش از سه روز نبود، و گفته شده که علی بن حشام انار مسمومی به او خورانید، و مأمون بر وی سخت بیتابی نشان داد…
ابودلف در سال ۳۴۱ در معرفی طوس میگوید چهار شهر دارد دو تا بزرگ و دو تا کوچک است (سفرنامة ابودلف، ص ۸۴)، اما اسامی شهرها را ثبت نکرده است. صاحب حدود العالم در سال ۳۷۲ نیز نوقان را از شهرکهای ناحیة طوس برشمرده است (ص ۹۰):
طوس٫ ناحیتی است واندر وی شهرکهاست… و به نوقان مرقد مبارک علی بن موسیالرضا ]علیهالسلام[ است، و آنجا مردمان به زیارت شوند، و هم آنجا گورهارونالرشید است و از وی دیگ سنگی خیزد.
مقدسی میگوید: «نوقان شهری به طوس و دیهی به نیشابور است» (ص ۳۶ )، به نوشتة همو «نوقان از طابران کمتر است، بازارها برگرد جامعاند، در تراشیدن دیگ سنگی ماهرند، مردم تردستند ولی به کمبود آب گرفتارند» (ص ۴۶۸ )؛ یاقوت نیز «نوقان» را نام شهری در طوس و روستایی در نیشابور ذکر کرده است، از دانشمندان اهل نوقان طوس نام «ابوعلی حسن بن نصر بن منصورطوسی نوقانی» را آورده (معجمالبلدان، ج ۵، ص ۳۱۱ ؛ المشترک، ص ۱۸۰)، حاکم نیشابوری در قرن چهارم در شمار مواضع و آبادیهای نیشابور از «نوقان» سخنی نگفته است، و ظاهراً همان نوقان ناحیة طوس را برخی در زمرة توابع نیشابور آوردهاند.
اصطخری در سال ۳۴۲ پس از معرفی شهرهایِ گسترة پهناور نیشابور میافزاید: «و اگر طوس در شمار نشابور گیریم شهرهای طوس این است: رادکان، طابران، بزدغور ]؟[ و نوقان که مشهد علی بنموسیالرضا رضوان الله علیهما و گورهارون الرشید آنجاست به چهار فرسنگی شهر» (مسالک و ممالک، ص ۲۰۵). صاحب این قلم در صحت کلمة «بزدغور» به عنوان نام شهر تردید کرده به همین دلیل نشان پرسش ]؟[ بر آن افزوده است. چرا که در نسخة چاپی متن عربی نوشتة اصطخری نیز «بزدغور» آمده، با این توضیح که در نسخ دیگر این متن کلمة «بزدغور» بینقطه در وجه «بردعور» ثبت شده (مسالک الممالک، ص ۵۷ متن و حاشیه)، همچنین در نسخ خطی دیگری از ترجمة فارسی نوشتة اصطخری به صورت «بروعود» بینقطه «بر» کتابت شده است (ممالک و مسالک، ص ۲۷۲، ۳۰۲)؛ چندی بعد، ابن حوقل نیز، در قرن چهارم، شرحی مشابه اصطخری با تفاوتهایی نقل کرده و نام شهر موصوف را با نقطهگذاری در وجه «ترغوذ» نوشته است (صوره الارض، ص ۱۶۹):
… و اگر طوس در مجموع نیشابور باشد شهرهای آن عبارت از: رایگان ]رادکان[، طبران ]طابران[، نوقان و تروغوذ]؟[ است. قبرعلی بن موسی الرضا علیهما السلام در بیرون شهر نوقان است… در کوه نوقان معدن قدور البرام] سنگِ هرکاره: دیگ سنگی[ است که به سایر بلاد خراسان میبرند، و جز آن معادن دیگر از قبیل: مس، آهن، نقره، فیروزه خماهن] سنگی سخت و تیرة مایل به سرخی Santaluml [ و دَهنَج ]مالاخیت[ وجود دارد و از کسانی شنیدهام که معادن طلا نیز دارد اما به زحمت استخراجش نمیارزد، و نیز مقداری بلور ناصاف نیز دارد.
نام شهر «تروغوذ» در نوشتة ابن حوقل، و در برخی از نسخ کتاب او و نیز بعضی از نسخ خطی مسالک الممالک اصطخری بدون نقطهگذاری در وجه «بروعود» آمده که در اصل «تروغود» گویشی از «تُرغبَد» بوده که در برخی از منابع پیش از حملة مغولان از آن یاد شده است۱، از آن جمله حاکم نیشابوری در قرن چهارم، از مشایخ «تُروغَبذ» چون: «نعمان بن محمد طوسی تُروغبَذی» و «ابوعبدالله تُروغبَذی، وفات بعد از ۳۵۰ ه) نام برده است (تاریخ نیشابور، ص ۱۹۰، ۲۳۳)، سمعانی ابوسعید عبدالکریم محمد مروزی (۵۰۵-۵۶۲ هجری) نیز در الانساب، «تُروغَبد» را از روستاهای طوس برشمرده ( لغتنامه ذیل «تُروغبَد»)؛ یاقوت حموی نیز که حدود سه سال (۶۱۴-۶۱۶ هجری) در خراسان، در شهر مرو، میزیسته و با حملة مغولان (۶۱۷ ه) به شام گریخته، در معرفی «تُروغبَذ» میگوید:»قریهای از قرای طوس، در فاصلة چهار فرسنگی آن است، جمعی از محدثان و زاهدان از آنجا برخاستهاند، چون: ابوالحسن نعمان بن محمد طوسی تُروغبَذی» «حاکم ابوعبدالله]نیشابوری[ نیز از وی روایت کند…» (معجم البلدان (متن عربی)، ج ۲، ص ۲۸؛ ترجمة فارسی آن، ج۱، ص ۷۲۷). حافظ ابرو، در سال ۸۱۹ ه، در وجه «ترغبه» در شمار روستاهای «بلوک جاغرق و گلستانه» از توابع «ولایات طوس و مشهد مقدس» آورده است (جغرافیای حافظ ابرو، ص ۹۴)، و اکنون با نام «طرقبه» از شهرهای ییلاقی با اهمیت مشهد مقدس است.
مورخان و دانشمندان قدیم، در ضمن شرح حوادث یا وقایع، گاهی به مناسبتهایی از ناحیة طوسی و شهرهای «طابران» و «نوقان» یاد کردهاند، مثلاً الپتکین (وفات ۳۵۲) مؤسس دولت «غزنویان» که ابتدا از غلامان درگاه سامانیان بود، و به سبب شایستگیهایش از جانب عبدالملک اول سامانی به سپهسالاری خراسان و امارت نیشابور رسید (ذیحجة ۳۴۹) اما توسط امیر منصور سامانی عزل شد، اما الپتکین به بلخ رفت و لشکر امیر سامانی را شکست داد (ربیعالاول ۳۵۱)، و به غزنه (غزنین) رفت و سلسلة غزنویان را تأسیس کرد و چندی بعد درگذشت و پسرش «اسحاق» به حکومت رسید. گردیزی، در زینالاخبار (تألیف ۴۴۲)، شرحی در این باب دارد، از جمله به حرکت الپتکین از نیشابور به سوی بلخ و درّة خلم اشاره کرده و نوشته است:
… الپتکین از نیشابور بیرون آمد، اندر ذیقعدة سنة خمسین و ثلثمائه
]سال ۳۵۰[، و ابومنصور ]عبدالرزاق[ لشکر بیرون فرستاد به در «طابران» و «نوقان»، سوی «جاهه]: صاهک: چاهک، در ۳ فرسنگی شهر مشهد[».۱ الپتکین گذشته بود. از بنة او مقداری یافتند، عیاران و سرهنگان آن را غارت کردند، و هر چه بود ببردند، و ابومنصور بر اثر الپتکین به «جاهه» آمد. الپتکین به لب رود رسیده بود…۲
بیهقی (وفات ۴۷۰) در ذیل وقایع سال ۴۲۹ قمری، شرحی در چگونگی درگذشت «ابوالحسن دبیر عراقی» و دفن پیکر وی در مشهد مقدس، به نکاتی از امور خیر و ابنیه و آثار احداثی آن نیکمرد در مشهد، اشاره کرده،۳ و میافزاید که در سال ۴۳۱، به همراه سپاه پیروزمند (رایت منصور) سلطان مسعود غزنوی، پیش از شکست و هزیمت سلطان مسعود در هشتم رمضان از لشکر طغرل سلجوقی در «دندانقان» شهری بر سر راه سرخس به مرو، به «طوس» رفته، از «نوقان» دیدار، و مرقد مطهر، امام هشتم را زیارت کرده است:
… و من۴ ]خواجه ابوالفضل بیهقی[ در سنة احدی و ثلثین (و اربع مائه: ۴۳۱)، به «طوس رفتم، با رایت منصور ]منظور با لشکریان مسعود غزنوی است[، پیش که هزیمت ]شکست مسعود غزنوی در سال ۴۳۱ در[ «دندانقان» افتاد. و به «نوقان» رفتم و «تربت رضا» را رضیالله عنه زیارت کردم. گور «عراقی» را دیدم و مسجد آنجا که «مشهد» است، در طاقی پنج گز از زمین تاطاق، و او را زیارت کردم. و به تعجب بماندم، از حال این دنیای فریبنده، که در هشت و نه سال این مرد را برکشید و بر آسمان جاه رفت و بدین زودی بمرد و ناچیز گشت.۵
امام محمد غزالی، همانند حکیم فردوسی، از مردم طابرانِ طوس بوده که در سال ۴۵۰ متولد شده و در سال ۵۰۵ در همانجا وفات یافته است؛۶ سمعانی (عبدالکریم ابوبکر، وفات۵۶۲) نوشته است: قبر غزالی را بر ظاهر قصبة طابران زیارت کردم.۷
ادامه دارد
پینویسها:
۱. بیگمان نام شهر موصوف که در نسخ خطی مختلف متن عربی و ترجمة فارسی نوشتة اصطخری و نیز ابن حوقل در وجوه «ترغوذ» بینقطه و با نقطه، و صورتهای مشابه آن آمده گویشی از «تروغبذ» بوده است، چرا که تبدیل حروف (ب) و (و) به یکدیگر در برخی واژگان فارسی همواره استمرار داشته است، از باب نمونه «نبرد: نورد»، «شوربا: شوروا»، «خروار؛ خربار»، «گرمابه: گرماوه»، «ویرانه: بیرانه»، «سیب: سیو» «شبان: شوان» میتواند تبیینکنندة تبدیل گویش «تُرغوَد» به «تُروغَبد» باشد.
۲. به نوشتة اعتماد السلطنه (مرأت البلدان، ج ۴، ص ۲۰۵۷): «چاهک: از متعلقات ولایتِ حول و حوش شهر مشهد مقدس مسافت آن از شهر سه فرسنگ…».
۳. زین الاخبار (تاریخ گردیزی)، ابوسعید عبدالحیّ گردیزی، به کوشش عبدالحیّ حبیبی، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۶۳، ص ۳۵۵؛ همان کتاب، همو، به کوشش رحیم رضازادة ملک، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۴، ص ۲۳۵٫
۴. ابوالفضل محمدبن حسین بیهقی دبیر (کاتب) تاریخ مسعودی معروف به تاریخ بیهقی، به کوشش سعید نفیسی، تهران، کتابخانه سنائی، بیتا، ص ۶۲۶؛ همو، همان کتاب، به کوشش علیاکبر فیاض، مشهد، دانشگاه مشهد، ۱۳۵۰، ص ۷۱۲، نوشته است: «… و روز دوشنبه ششم شعبان ]۴۲۹[ ابوالحسن عراقی گذشته شد رحمهالله علیه و چنان گفتند که زنان او را دارو دادند که زنِ مطربهیی مَرغزی ]:مروزی، اهل مرو[ را به زنی کرده بود، و مرد سخت بد خو بود و باریک گیر، ندانم که حال چون باشد، اما در آن هفته که گذشته شد ]: درگذشت[، و من به عیادت او رفته بودم، او را یافتم چون تاری مویِ گداخته، و لکن سخت هوشیار، گفت و وصیت بکرد تا تابوتش به مشهد علی موسیالرضا رضوان الله علیه بردند به طوس و آنجا دفن کردند، که مال این کار را در حیات خود بداده بود؛ و کارریز مشهد را که خشک شده بود باز روان کرده، و کاروان سرایی برآورده، و دیهی مستغَّل بر کاروان سرای و بر کاریز وقف کرده و من در سنة احدی و ثلتین…».
۵. همو، همان کتاب، همانجا.
۶. امام محمد غزالی، نصیحه الملوک، به کوشش جلالالدین همایی، تهران، نشر هما، ۱۳۶۷، مقدمة مرحوم همایی، ص ۱۵۲٫
۷. همایی، همان، ص ۱۸۱
بازدیدها: 44