محمد نعیمیپور در گفتوگو با «شرق»: اصلاحطلبان نمره بالایی به روحانی میدهند
انتخابات رياست جمهوري دوازدهم در ايستگاه پاياني قرار دارد. موج انتخاباتي از روز جمعه به طور نسبي به راه افتاده است. حالا در فاصله سه روز تا جمعه ٢٩ ارديبهشت، نگاهها به آراي خاكستري دوخته شده و البته تبيين مداوم دستاوردهاي دولت يازدهم ادامه دارد. محمد نعيميپور نماينده مجلس ششم و از اعضاي حزب اتحاد ملت ايران اسلامي در گفتوگو با «شرق» به بيان نكاتي دراينباره پرداخته است.
در ادوار گذشته انتخابات، تقریبا در همه دورهها، از حدود یک سال قبل مباحث مربوط به انتخابات، در میان تشکلها و احزاب جدی میشد. حتی در انتخابات ریاستجمهوری دهم، دبیر کل حزب اعتماد ملی از مهرماه، نامزدی خود را اعلام کرد چون این اعتقاد وجود داشت که مانند کشورهای مدرن دنیا، باید استان به استان و شهر به شهر، برنامههای او با مردم در میان گذاشته شده و ارکان حزب متوجه موضوع انتخابات شوند. چرا در این دوره به آن معنا وارد فضای انتخاباتی نشدیم؟ آیا کنشهای عمومی تغییر کرده و بیشتر مجازی شده است؟
به نظر من این بحث را باید سه قسمت کنیم؛ یکی مربوط به اصلاحطلبان است، اصلاحطلبان از مدتها قبل گفتهاند نامزد انتخاباتی آنان دکتر روحانی است و همه در نوشتهها و گفتهها به آن پرداختهاند. حتی بحث اینکه فقط آقای روحانی باشد یا فرد دیگری هم در کنار ایشان باشد مطرح بود و عده زیادی گفتند فقط روحانی. حزب اتحاد هم از شش ماه قبل این را دنبال کرد. چون شورای عالی سیاستگذاری دیرتر تشکیل شد، دیرتر موضع گرفت؛ اما اراده بر این بود که آقای روحانی نامزد اصلاحطلبان باشد. البته وقتی رئیسجمهور مستقر وارد انتخابات میشود، خیلی نیازی به معرفی و شناساندن نیست؛ برای نمونه سال ٨٠ هم برای آقای خاتمی همینطور بود. از سوی دیگر در چند ماه اخیر، در اردوگاه محافظهکاران شرایط بغرنجی وجود داشته چون همه در رقابت بودند؛ تلاش کردند اجماعی صورت بگیرد و با مکانیسمهایی به توافق برسند؛ اما به نتیجه نرسیدند نتوانستند با یک نفر بیایند.
اگر تأیید میشدند حتما با ١٠ نامزد مدعی مواجه میشدند.
بله این مطرح بود و البته دعوا شدیدتر میشد. آنها گرفتاری زیادی دارند و عملا تا آقای رئیسی مطرح و مسجل شد، کمتر از یک ماه به انتخابات مانده بود. آقای احمدینژاد هم حداقل از یک فاصله سه، چهار ماهه با بقایی شروع کرد.
مردم فضای انتخاباتی ندارند یا جریانهای سیاسی چالاکی گذشته را از دست دادهاند؟
همیشه تا فضای مردم میآمد انتخاباتی شود، طول میکشید. هیچوقت به یاد ندارم زودتر از ٢٠ روز مانده به انتخابات شور و نشاط کامل شود؛ اما در فضای مجازی که امروز بیشترین فعالیت در آن است و ابزار تبلیغاتی گستردهای هم شده، خیلی وقت است مباحث انتخاباتی طرح میشود؛ اما در معابر و خیابانها چیزی مشاهده نمیشود. مردم البته ابهامات زیادی دارند؛ حس آنان این است که هرچه تلاش میکنند به مقصود نمیرسند. درمسائل معیشتی و موضوعات مشابه، برایشان قابل لمس نیست که چقدر اتفاقات مثبتی در این چهار سال افتاده است. شک و تردیدهایی وجود دارد که چه کنیم و نکنیم.
واقعا توقع عمومی این بوده که با وجود شرایطی که دولت به نامزد اصلاحطلبان و اعتدالگرایان در سال ٩٢ تحویل داده شد، چهارساله همه مسائل آنان حل شود؟
بهطور ظاهری بدون اینکه وارد عمق ماجرا شویم، بله آنها انتظارات بیشتری داشتند؛ اما وقتی مسائل برای آنها باز میشود و از دشواریها، موانع و مسائل داخلی و خارجی که پیش پای دولت دکتر روحانی قرار داده شد سخن گفته میشود، اکثر آنها میگویند بله میدانیم و با وجود این، کارهای قابل دفاعی انجام شده است. کشور دچار یک عقبگرد کامل بود و جلوی افزودهشدن مشکلات گرفته شد. سال ٩٢ را در نظر بگیرید که انتخابات قطبی شد و شور انتخاباتی ایجاد شد؛ اما چون مشخص نبود تکلیف دو کاندیدای اصلی اصلاحطلبان چه میشود، رأی در هفته آخر صعود نکرد. وقتی دکتر عارف کنار رفت، رأی از حدود ١٨ درصد به بالای ٤٠ درصد رسید و این در چهار روز اتفاق افتاد. این موارد اصلاحطلبان و اعتدالگرایان را امیدوار میکند که مردم این هفته آخر کامل وارد عرصه شوند. مناظرهها هم تأثیرگذار بودند.
مردم ممکن است به عملکرد اجرائی رئیسجمهور مستقر انتقاداتی داشته باشند؛ اما در مقام قیاس با سایر نامزدهای جریان مقابل، تصمیمگیری به کدام سمت میرود؟
مردم چند دسته هستند؛ یکسری که مسائل را بیشتر دنبال کردهاند، خودشان جهتگیری دارند و تصمیم گرفتهاند به نامزد اصلاحطلبان یا اصولگرایان رأی دهند و تا آخر هم میایستند. گروه دیگری از مردم وضعیت زندگی شخصی و شغلی را مطلوب نمیدانند؛ اما معتقدند رأیدادن بهتر از رأیندادن است. اینکه بین دو وضعیت کدام ترجیح دارد، میروند سراغ آن ترجیح.
عده زیادی هستند که میگویند بودن آقای روحانی باعث آرامش و امنیت است و تنش و درگیری با سایر کشورها مطرح نیست؛ اما فلان نامزد محافظهکار در گذشته و امروز رفتاری داشته که منجر به مشکلات اساسی میشود. بین مباحث مربوط به معیشت و امنیت و آرامش میگویند من این آرامش را دوست دارم. عدهای هم هستند که علاقهمند هستند همهچیز رها باشد، چون فکر میکنند در این صورت شرایط کشور یکسره میشود.
این گروه بسیار به نامزدی احمدینژاد و رأیآوردن او علاقهمند بودند.
بله. فکر میکنند شرایطی ایجاد میشود که به وضعیت درهمریختگی -که در نهایت منجر به دخالت خارجی شود- میانجامد. ١٥ سال است به نتیجه نرسیدهاند؛ البته از تعداد آنان هر روز کاسته میشود.
آنها نیز ممکن است به این نتیجه برسند که در انتخابات شرکت کنند. به نظر من شانس حضور بین ٦٥ تا ٧٠ درصد خواهد بود که از نرم جهانی بالاتر است. اما اگر دوقطبی بین ناامنبودن و درگیری و تنش یا دیپلماسی و آرامش شکل بگیرد آن موقع فضا میتواند انتخاباتیتر هم باشد.
موج را شاهد خواهیم بود؟
همین که این مدت سخنان نامزدهای اصولگرا را دیدم و شنیدم به نظرم میرسد سخنان آنها میتواند خیلیها را تحریک کند. نمیدانم چرا این سه نامزد اینگونه صحبت میکنند. تصویری که میدهند این است که برای خیلی از مردم احساس عدم امنیت به دنبال داشته باشد.
پیامهای کوتاه طنز در شبکههای اجتماعی در واکنش به شعارهای انتخاباتی دو نامزد اصلی اصولگرایان دستبهدست میشود که بیکاری و اشتغال و درآمد «انشاءالله» حل میشود. علاوه بر طنز مردم، یکسری سیاستمداران اصولگرا هم واکنشهای جدی داشتهاند. فکر میکنید مردم تحتتأثیر سیاستهای توزیعی و ویترینی و… قرار میگیرند؟
کسانی که این صحبتها را میکنند تصورشان این است که اینها جواب میدهد چون مشکلات مردم زیاد است و میتوان با این وعدهها رأی آنان را خرید و کسب کرد اما چون اینها تست شده مردم واقعا با تردید به آن مینگرند. سال ٨٤ گفتند یارانه میدهیم پول نفت میآوریم سر سفره مردم و جامعه دید یارانه را آوردند اما سه برابر از جیب آنها درآوردند. اما عدهای میگویند بخشی از مردم درآمد ندارند که همین وعدههای یارانههای آنچنانی خیلی میتواند برای آنها جذاب باشد. اما این تعداد چند درصد جامعه هستند؟
ضمن اینکه واکنش رئیس مجلس را شنیدند که صراحتا گفت این در اختیار مجلس است و حتی اصولگرایان میگویند اینها وعدههايي غیرقابل تحقق است. آن شعار که موقعی در مقابل اشرافیت مطرح شده بود الان ضریب نفوذ بسیار کمتری دارد. اما درعینحال برای مردمی که وقت ندارند عمیق دنبال کنند این مسائل ملموس نیست اما درک دارند که چه اتفاقاتی افتاد و چه شد. من ضریب نفوذ شعارهای پوپولیستی را بسیار کم میبینم و اگر بهتر از این تشریح و توجیه شود که اینها عملیاتی نیست و امکان وقوع در اقتصاد ندارد، بسیاری از افراد از اینکه به آنها دروغ گفته شده ناراحت شده و اقبال بیشتری به دکتر روحانی نشان میدهند.
مردم ما پذیرفتهاند اگر قرار است اتفاقی بیفتد روند تدریجی دارد و نمیتواند یکشبه پول نفت را سر سفره آنها بیاورند؟ میدانند ما تولید ناخالص داخلی داریم که این باید رشد کند؟
اتفاقی که در سالهای گذشته افتاد برخی را نگران کرده بود و نگران این بودند که اعتراض و انتقاد جدی گرفته نشود. اما بعد از مدتی متوجه شدند نباید کار را رها کرد. باید به تغییرات تدریجی تمسک جست. سال ٩٢ برخلاف خیلیها که فکر میکردند خیلی سرد خواهد شد و گروههایی که تحریم میکنند فعال باشند اینطور نشد و مردم گفتند تغییر تدریجی و اندک میتواند مفید باشد. نشان داده شد این روش درست است و همه تلاش میکنند این روند تداوم یابد. اثری از قهر با صندوق را در این دوره نمیبینیم. تا زمانی که اینگونه است امید است اعتدالیون و اصلاحطلبان اقبال بالاتری داشته باشند
چرا؟ چه فرقی دارند؟
اینها صادقانهتر مسائل را میگویند. به دلیل اینکه در این اردوگاه افرادی وجود دارند که خیلی مورد اعتماد واقع شدهاند. شرایطی ایجاد شد که مرحوم هاشمی خیلی مورد توجه مردم قرار گرفت و استوانهای بود. مردم پذیرفتند ایشان در حوادث نظرش به سمت مردم معطوف است.
از حیث عملکردی چطور؟ تصور مردم از مدیریت دو جناح و نگاه آنان به توسعه چیست؟ یا همچنان کاریزما تأثیر دارد؟
نه حتما طبقه متوسط به بالا میگوید اصلاحطلبان به دنیای امروز نزدیکترند، عقلانیتر عمل میکنند و دنبال ماجراجویی نیستند اینها در قشر وسیعی جا افتاده است. ٣٥ تا ٤٠ درصد رأیدهندگان این را تعقیب میکنند اما عدهای نه. برخی ایدئولوژیک هستند میگویند فلان کاندیدا متدینتر است. درعینحال توجه به یک موضوع ضروری است. درست است احساس میکنیم مردم میآیند و موج هم ممکن است ایجاد شود اما ما نباید خوشخیال باشیم خصوصا به این توجه کنیم. در خوشبینی مفرط مردم خواهند گفت روحانی رأی میآورد چرا برویم رأی بدهیم.
نگاه بدنه و مشاوران و ستاد روحانی به این حوزه چیست؟ ممکن است دچار اطمینان به رأیآوری قطعی شده باشند؟
درحالحاضر این وضعیت وجود ندارد. چرا؟ چون همه متوجه این موضوع شدهاند که دکتر روحانی با عملکرد چهارساله، رأی منفی هم دارند پس باید تلاش جدی کنند تا مردم حقایق را درک کنند. ضمن اینکه نباید خوشبینی بیجهت داشت و مردم باید نفربهنفر توجیه شوند به خود مردم هم باید گفت دو شکل انتخاب وجود دارد؛ یکی اینکه دکتر روحانی رأی بیاورد و برنده شود. دوم با توجه به مشکلات و موانع، با رأی بالا بیاید تا دست بالا بتواند در سطوح مختلف حاکمیت عمل کند. باید با مردم در این چند روز بیشتر حرف بزنیم که رأی بالا میتواند قدرت مانور رئیسجمهور را افزایش دهد. همه کسانی که از سر دغدغه منافع ملی و سیاستمدارانه دنبال تبلیغ هستند تلاش بیشتری کنند تا رأی بیشتری برای آقای روحانی به صندوقها ریخته شود.
از عملکرد نامزد سال ٩٢ خودتان رضایت دارید؟
از نظر من آقای روحانی بیش از آنچه من تصور میکردم عمل کرده است. ایشان در مسائل سیاسی از مواضع اصولگرای معتدل به یک اصلاحطلب معتدل تبدیل شده است.
پس به قرار پایبند بوده است.
بله بهجز معدودی که در اختیار ایشان نبود کاملا، بقیه را خوب پیش برده است. در سیاست خارجی گردش بسیار خوبي داشتیم. برجام موضوعي بسیار مهم است كه کار هر تیمی نبود. این سقوط اقتصادی که در دولت قبل پیش آمده بود و ایشان آن را متوقف کرده کار واقعا سنگینی بوده است. شاید مطلوب نباشد، اما شرایط منفی متوقف شده و عملکرد ایشان در مجموع قابل قبول است البته ایرادهایی هم وارد است. سیاستهای ضدتورمی کار بسیار سختی است. باید تیم هماهنگتر و قویتري برای بخش اقتصادی دولت در نظر بگیرند. درباره مسائل سیاست داخلی امکان تحرک بیشتر وجود دارد. به نظر میرسد وزارت کشور آقای روحانی میتواند تقویت شده و اصلاحطلبانه و اعتدالگرایانهتر عمل کند.
معتقد هستید بخش سیاست داخلی که در وزارت کشور متمرکز شده آنقدر تأثیرگذار است که تحرک ایجاد کند؟ با وجود دستگاههای خارج از دولت؟
بله نماد حکومت و دولت در استانها و شهرستانها نمایندگان دولت هستند. اگر استانداریها مناسب عمل نکنند، مردم استانها را نسبت به عملکرد دولت بدبین میکنند. درست است که مسائل کلی را دنبال میکنند، اما مسائل استان و منطقه هم مهم است. باید توجه کرد بیشترین هماهنگی بین نمایندگان دولت در استانها و شهرستانها با نمایندگان دولت فراهم شود. اینها میتواند کارآمدی را بیشتر کند، اما اگر قرار به نمرهدادن به دولت باشد نهتنها نمره قبولی است بلکه نمره بالايي هم دریافت میکند. امیدواریم دور آینده کارهای بهتر و بیشتری از دولت دیده شود تا مردم برای ١٤٠٠ و بعد از آن راضی نگه داشته شوند تا این جریان همچنان دولت را در دست داشته باشد.
فضایی که سالهای ٨٨ تا ٩٢ بود تجربهشده نبود. تصور نمیشد سال ٩٢ بتوان فضا را عوض کرد. چرا هنوز سیگنالهای فعالشدن را از احزاب اصلاحطلب دریافت نمیکنیم؟
یکی از نمرات مثبت آقای روحانی این بود که فضا برای فعالیت سیاسی گشوده شد و جو سیاسی بر جو امنیتی غلبه کرد. در همین مدت بهویژه بعد از استقرار مجلس دهم سرعت بهبود وضعیت بهتر حس میشود. امروز برای انتخابات شوراها به نسبت گذشته، خیلیها تأييد شدند. این نشان میدهد دولت حامی است و مجلس هم رویکرد مناسبی داشته است.
آنقدر که به خود اصلاحطلبان برمیگردد چطور؟
نیروهای سیاسی اصلاحطلب در شرایط بسیار سختی بودند. در شورای هماهنگی جبهه اصلاحات خود را کشاندند و مجبور بودند احتیاط لازم کنند تا نیمهجان باقیمانده از بین نرود. اما از دو سال پیش هم امکان فعالیت قانونی بیشتری فراهم شده است، هم فضا اینقدر باز شده که فعالیتهای سیاسی نماد و نمود پیدا کند. حزب اتحاد ملت ایران از اینکه توانست در دولت روحانی مجوز بگیرد، برای اعضای حزب و سایر دوستان سیاسی بسیار خشنود است. تا این مراحل طی و پروانه فعالیت صادر شد یکسالونیم طول کشید. ما دی ٩٥ توانستیم پروانه بگیریم. تا پیش از آن فعالیت گسترده قانونی، مجاز نبود اما از آن به بعد میشد فعالیت را تقویت كرد و توسعه داد. چون در آستانه انتخابات بودیم، حزب تصمیم گرفت ستاد انتخاباتی داشته باشد؛ فعال وارد شود و کار کند.
اگر شرایط خوب پيش برود و دکتر روحانی در این سمت بماند این فرایند چشمگیرتر ميشود. به دو حزب مؤثر دیگر هم مجوز داده شده است. به تازگی حزب توسعه ملی ایران اسلامی که نیروهای باسابقه سیاسی و توانمند هستند و حضور آنان نشاط سیاسی را بیشتر میکند، کنگره برگزار کرده است. خدا توفیق دهد سال ٩٦ برای احزب اصلاحطلب و اتحاد هم سال پرباری باشد. امیدواریم مجمع ایثارگران که از رزمندگان و ایثارگران و باتجربه هستند، قوی عمل کنند و در صحنه سیاسی کشور جایگاه مناسبی داشته باشند. امسال اگر بهخوبی از انتخابات عبور کنیم، فضای سیاسی شادابتری خواهیم داشت
جریان مقابل به سمت رقابت سیاسی با شما میروند یا همچنان از روشهاي حذفي استفاده ميكنند؟ سال ١٤٠٠ رئیسجمهور مستقر نیست و دشواریها شبیه سالهای ٨٤ و ٩٢ است. ابزارهای دیگر هم دارند. به نظر شما آنها چه رفتاری خواهند کرد؟
اطلاق اصولگرایان دیگر برای آنان کامل نیست. باید آنها را دو دسته کنیم؛ گروه محافظهکار که خواهان حفظ وضع موجودند و عدهای كه افراطی هستند. محافظهکاران که طیف وسیعتری هستند معتقدند باید خود را بازسازی کنند و برای رقابت بیایند.
اما رگههای تهدید رقیب را در این طیف هم میبینیم. بهویژه در گفتوگوهای رسانهای. چرا اینچنین است؟
بالاخره این گردش باید بهتدریج انجام شود. محافظهکار به این دلیل میگویم که غلبه بر روش کسانی است که فکر میکنند باید روشهای بهتری انتخاب کنند و رقابت را منصفانه کنند. البته این بازسازی طول میکشد و اینکه همه طیف به این سمت برود طول میکشد. پایداریچیها هم در «جمنا» هستند، اما آنهایی که ملایمتر هستند نسبت به بخشی که برخوردهای غیرقابل انعطاف انجام میدهند تعداد بیشتری دارند. این تفکیک خیلی مهم است.
بخشی که تندروها هستند، همچنان بر همان روشها پافشاری میکنند و هرکجا میتوانند با برخوردهای غیرعقلانی رقیب را دور ميزنند. اما اتفاق خوبي كه رخ داده اين است که اینها موقعی خود را عین نظام میدانستند، اما امروز جمعیت زیادی در همان اردوگاه محافظهکار، اینها را قبول ندارند. قبلا ادعا میکردند این کار ما مورد تأیید رهبری هم هست. با توجه به رفتار گذشته اینها با احتیاط عمل میکنیم. ممکن است در بزنگاههایی، اتفاقات بدی هم بیفتد. اما خوشبینی من برای وضع موجود بهمراتب از گذشته بیشتر است. ضروری است کسانی که عمق مسائل را میدانند، تلاش کنند آرای خاکستری و حتی کسانی که نسبت به رأیدادن منفی هستند جذب کنند.
چند میلیون هستند؟
معمولا ٢٠ درصد به دلایل غیرسیاسی و بعضا هم سیاسی شرکت نمیکنند اما بین ٦٠ تا ٨٠ درصد جمعیتی هستند که میتوانند خیلی وضعیت را تغییر دهند باید با بحثهای اقناعی رودررو و شنیدن حرف آنها، انتقاداتی که دارند را بپذیریم و از آن فرار نکنیم.
برنامهریزی کردهاید که چهرههای شاخص شما بیش از این سه هفته، به سراسر کشور بروند؟
بله نیروها میروند و تبلیغات در حال اوجگرفتن است و نشستها در سراسر کشور جدی شده و شور انتخابات در این یک هفته بیشتر است. هفته آخر یعنی هفتهای که در آن هستیم بسیار تعیینکننده است و مردم در مناظرهها دیدند و میدانند برای رأیدادن باید چه جهتگیریای داشته باشند. جمع این دو میتواند موجی بسازد که نزدیک به ١٠میلیون رأی مردد را وارد صحنه کند.
بازدیدها: 42