روستاها موتور محرک صنعت گردشگری
این روزها گردشگری بهعنوان یکی از ارکان توسعه پایدار معرفی میشود. گردشگری اشکال مختلفی دارد که روز به روز بر آن افزوده میشود.
گاهی بعضی شاخهها مورد توجه محافل جهانی سیاستگذار گردشگری قرار میگیرد و گاهی گردانندگان این صنعت سراغ موضوعات جدیدتر میروند. در روزهایی که ما با بحران مهاجرت در حاشیه مواجهیم و مرکز از سیل جمعیت سرازیر شده، گردشگری روستایی میتواند بهعنوان یکی از مهمترین ابزارهای توسعه پایدار جوامع محلی مطرح باشد. گردشگری روستایی با تاثیرگذاری در اقتصاد و ثبات اجتماعی نواحی روستایی، ضمن توسعه اقتصاد ملی، هم باعث پایداری محیطی میشود، هم گامهای بسیار مثبتی را در راستای حفاظت از محیطزیست برمیدارد. در بعد اقتصادی یکی از راههای در دسترس کاهش فقر در مناطق محروم که همیشه در سیاستگذاریهای بالادستی کشور حائزاهمیت بوده، توسعه گردشگری روستایی است.
چنانکه در الگوی آزموده شده جهانی هم توسعه مراکز کوچک اشتغال وابسته به گردشگری در شهرها و روستاهای کوچک عملا به توزیع درآمد متوازن میانجامد و ثبت جوامع روستایی را
در بردارد. توسعه گردشگری در نواحی روستایی با قابلیت کارآفرینی که دارد، عملا میتواند جلوی مهاجرت بیرویه روستاییان را بگیرد و با ایجاد رفاه نسبی سبب توسعه پایدار جوامع روستایی شود. از آن گذشته آشنایی با فرهنگهای متفاوت از لحاظ اجتماعی به ارتقای بینش و افزایش لذت از زندگی منجر میشود.
در روزهایی که روشهای سنتی کسب درآمد در روستاها تحدید شده و به دلایل مختلف با اقتصاد تکبعدی در اغلب روستاهای کشور مواجه هستیم، توسعه زیرساختهای گردشگری از قبیل اقامتگاههای بومگردی و تفرجگاههای روستایی میتواند تا حد زیادی اقتصاد جوامع روستایی را متنوع کند.
از سوی دیگر، نقش توسعه گردشگری روستایی در پویایی صنعت گردشگری کشور هم غیرقابل انکار است. بومگردی این روزها اهمیت بسیار بالایی در گردشگری پیدا کرده و روستاهای ما برای جذب بومگردهای ایرانی و خارجی هیچ چیز کم ندارد. در عین حال ایجاد امکانات گردشگری در مناطق کمبرخوردار کشور، در دستیابی به سیاستهای اقتصاد مقاومتی هم میتواند تاثیر بسزایی داشته باشد.
بهرغم قابلیت بالای هزاران روستای بکر در کشور اما متاسفانه روستاهای کشور ما حداقل زیرساختهای لازم برای جذب گردشگر را ندارد. احتمالا مسئولان گردشگری کشور هم شهادت میدهند که زیرساخت ها و امکانات موجود در روستاهای هدف گردشگری استانهای مختلف، در شان کشور و گردشگران داخلی و خارجی نیست. از لحاظ فرهنگی هم در بعضی جوامع روستایی با نوعی مقاومت در برابر حضور گردشگران مواجه هستیم؛ مقاومتی که البته بیشتر در رفتاهای نامناسب بعضی گردشگران که با بافت سنتی و فرهنگی روستاها ناهمگون است، ریشه دارد و ما محتاج آموزشی نظاممند در رسانههای جمعی در موردش هستیم.
بیتردید اولین گام هر گونه برنامهریزی برای توسعه گردشگری در جوامع روستایی، بررسی آداب و رسوم و اعتقادات و باورها و فرهنگ مردم مناطق هدف و ارزش های قومی و منطقهای اقوام ساکن است. گام بعدی تلاش برای تغییر برخی باورهای سنتی در خصوص مسافران در اهالی روستاهاست. آموزش گردشگران همچنان که گفته شد، اهمیتی حیاتی دارد. طبیعی است که با توجه به کثرت روستاها و گستردگیشان در پهنه ایران زمین، برنامهریزیهای دولت محور نمیتواند موفق یا حداقل کافی باشد. دولت با نقش سیاستگذاری و برنامهریزی بهراحتی میتواند با جذب سرمایه اهالی متمول هر روستا که ممکن است ساکن شهرهای بزرگ ایران یا کشورهای دیگر باشند، نسبت به توسعه زیرساخت های گردشگری در روستاها اقدام کند. چنانکه بعضی افراد علاقهمند همین الان هم بدون جهت دهی و هدایتگری دولت، دنبال ادای دین به روستای زادگاهشان هستند و در اموری مثل مدرسهسازی و بیمارستانسازی فعالند.
ضمناًبا توجه خیزی که مسئولان گردشگری کشور برای طراحی برند گردشگری برداشتهاند و همچنین توجه به این نکته که برندهای گردشگری شهری در منطقه عملا در حالت اشباع است، روستاها این قابلیت را هم دارند که به برند گردشگری بعضی مناطق در کشور تبدیل شوند.
ضمیمه چمد
بازدیدها: 54