دسته: شعر و شاعری

تربت حیدریه- ایرنا- نخستین جشنواره شعر محلی منطقه خراسان، شامل استانهای خراسان رضوی، شمالی و جنوبی، پنجشنبه شب با حضور اصحاب فرهنگ و هنر در تربت حیدریه آغاز شد. رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی تربت حیدریه در حاشیه این جشنواره به خبرنگار ایرنا گفت: جشنواره با هدف معرفی شعر محلی سه استان خراسان و نیز نقد و بررسی نواهای محلی برپا شده است. غلامرضا نجفی افزود: از مجموع ۸۰ شعر محلی ارسال شده به دبیرخانه، آثار ۲۰ شاعر پذیرفته شد که در مدت دو شب جمعا ۳۵ شعر به صورت متن ادبی و شعر محلی اجرا می شود که البته برخی اشعار نیز مربوط به افرادی است که به صورت آزاد شرکت کرده اند. وی با بیان اینکه در کنار شعرخوانی، اجرای رقص های محلی سه منطقه در خلال برنامه اصلی اجرا می شود، گفت: مهمانان شرکت کننده فردا نیز بر مزار عارف نامی ایران ابوسعید ابوالخیر در منطقه مهنه شهرستان مه ولات گرد خواهند آمد.  نجفی در خصوص داوران جشنواره نیز گفت: حسن روشان از خراسان شمالی، عبدالله نجف زاده از خراسان رضوی و سعید عندلیبی از خراسان جنوبی سه داور جشنواره هستند که اشعار را در بخش های کرمانجی، ترکی، تربتی، فولکلور جنوبی، خوافی و نیشابوری مورد ارزیابی...

    اشاره: چندی پیش یک آلبوم موسیقی به آهنگسازی «مزدا انصاری» و به خوانندگی «غلامرضا رضایی» از سوی انتشارات سروش منتشر شد که شامل ۸ قطعه موسیقی و یک قطعه دکلمه با لهجه و گویش خراسانی ـ مشهدی توسط استاد دکتر مرتضی کاخی است. گفته می‌شود که تمام عواید حاصل از انتشار این آلبوم موسیقی به مدت ۵ سال به انجمن «ام‌.‌اس» ایران تعلق گرفته است. توجه ویژه دوستداران زبان و ادبیات خراسان و لهجه شیرین مشهدی در اشعار شاعران بزرگی چون ملک‌الشعرای بهار و عماد خراسانی که استاد کاخی در بخشی از این آلبوم به دکلمه آثار برجسته آنان به لهجه مشهدی پرداخته است؛ ما را بر آن داشت تا ساعتی پای گفتگوی دکتر مرتضی کاخی، این ادیب بزرگ خراسانی بنشینم و به این بهانه با او گپی کوتاه درباره گویش‌های باقی‌مانده مشهدی در این خطه از کشورمان داشته باشیم. آنچه در این جا می‌‌خوانید، ماحصل همین گفتگو است. *استاد بفرمایید از چه زمانی زبان ما از حوزه دری به حوزه فارسی حرکت کرد؟ ـ در زمان شاعری انوری ابیوردی ـ که حالا به ابیورد می‌گویند بجنورد ـ زبان رسای شعرا به سمت خارج از خراسان و تا مرزهای اراک و اصفهان رفت. در آنجاها با امتزاج با زبان‌های...

      ‏گفتند با نظام خدا حافظی کنم؟!‏ باپست، با مقام خداحافظی کنم؟!‏ اخراج کرده‌اند، از اسلام بنده را، تاطبعا از نظام خداحافظی کنم؟!‏ باید به رغم نیت خدمت به انقلاب، با این خیال خام خداحافظی کنم؟!‏ گفتند با سرودن اشعار مذهبی، در نزد خاص و عام، خداحافظی کنم؟!‏ باید بدون هیچ شکایت زهیچکس، بی ذکر هیچ نام خداحافظی کنم؟ باید به ‌خاطرعدم التزام، من، در عین التزام خداحافظی کنم؟ من می‌روم برادر، اگر میزبان تویی می خواهم ازخدام خدا حافظی کنم!‏ ما می‌رویم تا که بمانند دیگران بگذار یک کلام خداحافظی کنم مادر نداده شیر، مرا تا که از دری بی عرض احترام خداحافظی کنم پس باید از حضور مقامات محترم با ذکر یک پیام خداحافظی کنم:‏ دارم سلام و عرض ارادت، همین و بس باید پس از سلام خداحافظی کنم اما گمان نکن تو موفق شدی که من با نهضت امام خداحافظی کنم!‏ ‏[صدره بخوانی ار به قعودم، بخوان، مباد]‏ ‏[از رهبر قیام خداحافظی کنم] [گرجام می‌شکست، سر خم سلامت است] [بگذار من زِ جام خداحافظی کنم!]‏ بازدیدها: ۷۲