روستای دستکند میمند در شهرستان شهربابک استان کرمان، در سال ۱۳۹۴ خورشیدی بهعنوان یکی از میراث یگانۀ بشری در فهرست آثار یونسکو قرار گرفت و ثبت جهانی شد. اگرچه برخی، قدمت این روستای شگفتانگیز را دوازده هزار سال میدانند، ولی مطابق آنچه بررسیهای باستانشناسان تاکنون ثابت کرده، این روستا از زمان هخامنشیان زنده بوده و نزدیک ۲۵۰۰ سال پیشینه دارد. اوج رونق این روستا که باعث شکلگیری بخش زیادی از بافت امروزی آن شده، مربوط به اواخر دورۀ ساسانی و اوایل دوران اسلامی است.
خانههای میمند بهصورت نیمهپلکانی ساخته شده است. بسیاری از بازدیدکنندگان ناآشنا به معماری روستا، تصور میکنند این خانهها غار است، واقعیت اما چیز دیگری است. این خانهها غار نیست، از آجر و خشت و ملات هم ساخته نشده، بلکه با برداشتن تودههای سنگ و خاک در دل صخرهای سنگی بنا شده است. به این خانهها در گویش محلی «کیچه» میگویند. این روستای جهانی اکنون نزدیک چهارصد کیچه دارد.
ریخت روستای میمند ـ که در مرز میان دشت و کوهستان پدید آمده ـ به شکل حرف V انگلیسی است و آبوهوای معتدل کوهستانی دارد.
بومیان این روستا همچنان بسیاری از سنتهای گذشتۀ نیاکان خود را نگه داشتهاند. آنها با دوراندیشی و زیرکی در دادوستد و سازگاری تنگاتنگ با طبیعت، هزاران سال این روستا را زنده نگه داشتهاند. همزیستی شگفتانگیز انسان با زیستبوم در این روستا چنان است که بهعنوان مهمترین شاخصۀ آن در ثبت جهانی، نظر ارزیابان یونسکو را به خود جلب کرد. اما آیا این همزیستی تنها در معماری روستا نمود دارد؟ پاسخ منفی است.
کوچ متفاوت میمندیها
کوچ سه مرحلهای میمندیها از جلوههای دیگر همزیستی با طبیعت است. درحالیکه کوچ در اغلب مناطق ایران، دو مرحلهای است، سه مرحله کوچ مردمان میمند با جابهجایی دامها در سه منطقه اتفاق میافتد.
دکتر رضا ریاحیان، باستانشناس و مدیر پایگاه میراث جهانی میمند، در این باره به گزارشگر روزنامۀ اطلاعات میگوید: «در چهار ماه اول سال که بارشها علوفۀ مناسبی برای دامها فراهم میکند، آنها در دشت خاتونآباد ساکن میشوند، تیرماه که تمام شد به آبادیهای سردسیر بالادست روستای میمند میروند و در خانههایی که به آن گُنبه میگویند، ساکن میشوند و چهار ماه سوم سال که هوا سرد است دوباره به کیچههای دستکند روستا برمیگردند.»
ریاحیان با بیان این که خودِ میمند بهعنوان هستۀ اصلی این منظر فرهنگی، یک منزلگاه زمستانی است و هیچگاه یک روستای دائم نبوده است، ادامه میدهد: «تفاوت دیگر شیوۀ کوچ مردم میمند این است که در همه جای ایران و دنیا، انسان همراه با محل اقامت (چادر) و دام خود کوچ میکند اما در میمند، انسان و دام جابهجا میشوند و محل سکونت باقی میماند.»
سکونت از پیش از تاریخ
کیچههای این روستای شگفتانگیز در سدههای نزدیک ساخته نشده، بلکه از هزاران سال پیش با ابزارهایی محدود در دل صخرههای سخت بنا شدهاند. اگرچه در بسیاری از منابع، قدمت روستا را دوازده هزار سال میدانند، اما تاکنون باستانشناسان نتوانستهاند این سابقه را بهطور دقیق تأیید کنند.
ریاحیان با اشاره به این که نهفقط روستا بلکه منظر فرهنگی روستای میمند، ثبت جهانی شده است، میگوید: «با توجه به شرایط اقلیمی و جغرافیایی، در منظر فرهنگی میمند به احتمال زیاد در دورۀ پیش از تاریخ نیز انسان حضور داشته و این دور از انتظار نیست که در آن دوران، روستا ساکنانی داشته است.
در کاوشهای باستانشناسی، در آن محدودهای از روستای میمند که آن را دستکند میشناسیم سفالهایی از دوران هخامنشی، اشکانی و ساسانی پیدا کردهایم و این یعنی قطعا در آن دورهها کسانی در این فضای دستکند زندگی میکردند.
این که چهارصد خانوار در روستا زندگی میکردند نشان میدهد ساختوساز و سکونت در این روستا در یک برهه از تاریخ اتفاق افتاده؛ یعنی مثلا خانۀ اولی را امسال کندهاند و خانۀ بعدی سی سال بعد ساخته شده و اینطور نبوده که خانۀ بعدی چهارصد سال بعد از خانۀ اول ساخته شده باشد، بلکه همه در یک عصر و دوران ساخته شدهاند. بر اساس تحقیقاتی که انجام دادهام و بر اساس صحبت و نظریات کارشناسان دیگر، میتوانم بگویم روستای میمند به احتمال زیاد از دورۀ هخامنشی مسکونی بوده است.
این روستا چهارصد فضای دستکند و چند قلعه دارد. با توجه به شواهد باستانشناسی، روستایی که امروز میبینیم مربوط به اواخر دورۀ ساسانی و اوایل دورۀ اسلامی است.»
چرایی انتخاب میمند
این روستا هر بازدیدکنندهای را شگفتزده میکند و یکی از پرسشهایی که در ذهن پدید میآورد این است که کیچههای این روستا چطور ساخته شده و چرا مردمانی در هزاران سال پیش به این نتیجه رسیدهاند که باید در چنین خانههایی در این دره زندگی کنند؟ چرا این روستا برای زندگی انتخاب شده است؟
ریاحیان توضیح میدهد: «بر پایۀ مطالعاتی که انجام دادهایم به نتایجی دست یافتهایم، بدینسان که پیش از اسلام، استان فارس مرکز زرتشتینشینان ایران بوده است. وقتی اسلام وارد ایران شد، زرتشتیانی که اسلام را نپذیرفتند، به کرمان و یزد رفتند و در جاهایی ساکن شدند که نیاکان آنها پیش از آن زندگی میکردند. میمند در دورۀ هخامنشی و اشکانی و ساسانی، سکونتگاه بود؛ سکونتگاهی که خیلی هم گسترده نبود. بنابراین، این روستا یکی از مقاصد زرتشتیان شد.
یکی دیگر از دلایل انتخاب میمند، موقعیت استراتژیکی آن است که غیرقابل نفوذ بوده و جایی است که میتوانستند در آن در امان
باشند.»
مهاجرت فرهیختگان
ریاحیان میگوید: «بر اساس پژوهشهایی که انجام دادهام میتوانم بگویم که این مهاجران، قوم فرهیختهای بودند که از منطقۀ فارس به میمند آمدهاند. آنها افراد معمولی نبودند، بلکه طبقۀ بالای جامعه بودند؛ چرا که وقتی وارد روستا شدند دیدند که مثلا ده خانوار در دورۀ ساسانی در میمند زندگی میکرده، اما برای سکونت مثلا پنجاه خانوار جدید، نیاز به خانههای جدید بوده است. در میان این قوم، افراد معمار، استادکار فنی و دانشمندانی بودهاند که توانستهاند روستا را طبق معماری گذشتۀ آن گسترش دهند و از تجربۀ نیاکان خود برای ساختوسازهای جدید استفاده کنند.»
شیوۀ خانهسازی
ریاحیان درباره این موضوع که این خانهها چگونه در دل صخره کَنده شده است، میگوید: «حتما برداشتن تودههای سنگ و خاک با فلز انجام شده است، زیرا این روستا در دورانی ساخته شده که آهن کشف شده و کلنگ و تیشه و سایر ابزارهای فلزی در اختیار انسان بوده است.
در میمند، ساختمان آتشکده نیز داریم. ریخت معماری آتشکدهها از اواخر دورۀ ساسانی تغییر کرد و از آن زمان، دیگر در فضای باز و چهارتاقی نبودند، بلکه همچون آتشکدۀ کنونی کرمان ـ که در فضای بسته در یک خانه است ـ در میمند هم آتشکده در فضای بسته ساخته شده است. قوم زرتشتی که به میمند آمدند، نیاز به نیایشگاه داشتند و یکی از کیچهها را تبدیل به آتشکده کردند. در دورۀ اسلامی، سرانجام این قوم مسلمان شدند و مسجد و حسینیه و حمام ساختند.
سالها پیش میخواستیم فضایی سه در سه به ضخامت یک متر در یکی از کیچهها ایجاد کنیم. چهار کارگر کار را شروع کردند و ساخت فضایی با حجم ۹ متر مکعب دو هفته زمان برد؛ آن هم با امکانات امروزی! حالا تصور کنید در آن دوران با آن امکانات ساده چطور چهارصد کیچه ساختهاند؟ من فکر میکنم یکی از عوامل مؤثر، جبر محیطی بوده که باعث میشود انسان تلاش کند. لابد فرد با خودش میگفته اگر خانه را نسازم، کجا بخوابم و کجا زندگی کنم. همین اندیشه، انگیزهای میشده تا با هر سختی که بوده، کیچهای برای خود دستوپا کند.
تأکید بر شناخت
میمند بهویژه پس از ثبت جهانی، یکی از ظرفیتهای مهم گردشگری کرمان و ایران شناخته شد؛ اگرچه ریاحیان تأکید دارد میمند را نباید فقط یک جاذبۀ گردشگری بدانیم.
او با شناختی که از این روستای جهانی دارد، معتقد است فرصتهای میمند، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و پژوهشی است اما تاکنون تنها بر جنبۀ گردشگری روستا تأکید شده؛ به گونهای که گردشگر بیاید و چای و غذایی بخورد و برگردد!
ریاحیان تأکید میکند که سایتها [پایگاهها]ی جهانی را باید به خوبی به مردم بشناسانیم. او میگوید: «کسی چندان شناخت درستی از سایتهای جهانی و میراثی ما ندارد. اغلب افراد، حتی کسانی که ممکن است با این سایتها در ارتباط باشند، اطلاع دقیقی ندارند که شاخصۀ ثبت جهانی آن سایت چه بوده است! در میمند هم همین شرایط وجود دارد. شاخصۀ ثبت جهانی میمند، همزیستی انسان و طبیعت است که شامل همۀ نیازهای روزمرۀ یک انسان میشود.
میمند، فقط چهارصد کیچه نیست، بلکه محدودهای حدود دوازده کیلومترمربعی با چهل آبادی و نُه آغل دامداری است. هستۀ اصلی این منظر، روستای میمند است که باید چرخۀ زندگی در آن در جریان باشد؛ یعنی نظم و تعادل بین انسان و طبیعت به نحو احسن برقرار شود.»
تهدیدی به نام تجمیع آغلها
ریاحیان، در همان حال که از پیشینه و شگفتی میمند سخن میگوید به یکی از تهدیدهای آسیبزای آن نیز اشاره میکند و آن طرحی است که شرکت مس برای تجمیع آغلها دارد: «فعالیتهای شرکت مس در دشت خاتونآباد برای دامهای مردمان میمند که در این منطقه به چرا میروند، خطراتی به دنبال دارد. حدود چهار سال پیش بود که شرکت مس تصمیم گرفت برای دفع این آلودگی، آغلهای نهگانۀ خود واقع در منظر فرهنگی روستا را تجمیع کند تا در قالب دامپروری صنعتی فعالیت کنند.»
اگرچه با تلاشهایی که انجام شد این طرح، فعلا منتفی شده است، اما ریاحیان نگران است که این طرح در آینده دوباره در دستور کار شرکت مس قرار گیرد. او با بیان این که برای عدم اجرای این طرح جنگیدیم و فعلا مس قصد اجرای آن را ندارد، اظهار میکند: «اما معلوم نیست در آینده چه اتفاقی بیفتد. ممکن است دوباره این طرح روی میز مسئولان مس بیاید که امیدواریم هرگز این اتفاق نیفتد.» چرا تجمیع آغلها ثبت جهانی میمند را تهدید میکند؟ ریاحیان در اینباره توضیح میدهد: «میمند یک روستای دائمی نیست و بیشتر بهعنوان یک منزلگاه زمستانی کارکرد دارد و جمعیت آن شناور است.
همانطور که گفته شد، میمندیها سه مرحله کوچ دارند و این سه حرکت کوچ، از ویژگیهای خاص منظر فرهنگی میمند است که باعث شده در فهرست یونسکو ثبت شود. چنانچه آغلها تجمیع شود، این برنامۀ کوچ بههم میخورد و خسارتی جبرانناپذیر به اصالت و یکپارچگی ثبت جهانی میمند وارد میشود.»
چالشهای مدیریتی
مدیریت میمند با بسیاری از سایتهایی که ثبت جهانی شدهاند، مانند باغهای ایرانی، مساجد، کاخها و حتی سایتی چون تختجمشید فرق دارد؛ چرا که در اینجا روستایی داریم که مردمانی در آن زندگی میکنند و در زندگی روزمرۀ خود نیازهایی دارند: از آب و برق و ارتباطات گرفته تا مدرسه و بازار و جاده و خیابان و….
پس از ثبت جهانی، میمند به یکی از مقاصد پرطرفدار گردشگری تبدیل شد و حالا باید افزون بر حفظ معماری و جریان زندگی در روستا، به گردشگران نیز خدمترسانی کرد. مدیر پایگاه میراث جهانی میمند اما میگوید «میراث فرهنگی در میمند تنها مانده است»، او از عدم همراهی و همکاری نهادهای محلی از جمله دهیاری روستا انتقاد میکند و میگوید: «کار به جایی رسیده که حتی سطل زباله و پاکت داخل آن را پایگاه باید تهیه کند، درحالیکه ما در ردیفهای بودجهای چنین اعتباراتی نداریم.»
او از این وضعیت به عنوان یکی از تهدیدهای میمند یاد کرده و به گزارشگر روزنامۀ اطلاعات میگوید: «تاکنون پایگاه میراث جهانی میمند برای تأمین زیرساختهای گردشگری، اقدامات گوناگونی انجام داده، از جمله این که هفتاد چشمه سرویس بهداشتی در این روستا ساخته که حدود ۵۸ چشمۀ آن، پیش از مسئولیت بنده ساخته شده است. نگهداری این سرویسهای بهداشتی نه بر عهدۀ پایگاه بلکه بر عهدۀ دهیاری است، اما دهیاری کاری نمیکند و ما خودمان باید چنین اقداماتی را نیز انجام دهیم.
شرح وظایف پایگاه طبق قانون، شامل فعالیتهایی در زمینههای حفاظت، مرمت، ساماندهی و ایجاد زیرساخت است. شرح وظایف دهیاری هم مشخص است، اما دهیاری وظایف قانونی خود را انجام نمیدهد و باعث ایجاد مشکلاتی در روستا شده است.»
کمبود بودجه
ریاحیان یکی دیگر از چالشهای میمند را کمبود اعتبارات میداند و میگوید: «از سوی ادارۀ کل میراث فرهنگی استان کرمان و وزارت میراث فرهنگی، اعتبارات خوبی به این روستا اختصاص داده شده است. ما پروژههایی از جمله اصلاح شبکۀ برق روستا را ـ که باید زمینی شود ـ نیز شروع کردهایم که تاکنون ۸۰ درصد پیشرفت فیزیکی داشته است، اما به گرانیهای سرسامآور برخوردهایم، به گونهای که اعتبارات کنونی، دیگر کفاف پروژههایی را نمیدهد که باید در روستا اجرا شود؛ چنان که برای پروژۀ اصلاح شبکۀ برق، در سال ۱۳۹۸ حدود یک میلیارد و چهارصد میلیون تومان اعتبار داشتیم و توانستیم ۵۰ درصد کار را انجام دهیم، اما الان یک میلیارد و دویست میلیون تومان داریم و بعید است حتی پنجدرصد از پروژه را بتوانیم با این اعتبار پیش ببریم! با این اعتبارات، نمیتوانیم کارهای بزرگی را که نیاز روستاست، انجام دهیم.»
هنرهای دستی میمندیها
در کنار معماری و جریان خاص زندگی در میمند، رشتههای گوناگونی از صنایع دستی نیز وجود دارد که زنان و مردان روستا همچنان آنها را زنده نگه داشتهاند و طرفداران زیادی دارد. بهعنوان نمونه میتوان از «دشتیبافی» یاد کرد. دشتی، دانههای ریز یک گیاه بیابانی است که به آن «اسپند» هم گفته میشود. زنان و دختران هنرمند و باسلیقۀ میمند، مانند بسیاری دیگر از مناطق ایران، برای زیباتر کردن فضای سنگی زندگی خود، از دانههای اسپند (دشتی) و تکههای پارچۀ رنگی، تزئینات جالبی تهیه میکنند که انواع تولیدات آن شامل مواردی چون پرده، لوستر، آویز و غیره است. از دیگر هنرهای دستی رایج در روستا «سَفتوبافی» است. در خانههای دستکند میمندیها میتوان ظرفها و سبدهای بافتهشده از ترکههای چوبی را یافت که هریک کاربرد خاصی دارد. به این بافتههای چوبی، سفتو میگویند.
سَفتوها از ترکههای سبزرنگ نازک و انعطافپذیر مَر یا مُر (بادام کوهی) بافته میشود. از ترکههای قهوهای درخت بید نیز برای تنوع و زیبایی در بافت سفتو استفاده میشود.
یکی از ابزارهایی که به این شیوه تولید میشود، «تَقیچ» است؛ نوعی سفتو که بیشتر برای خشک کردن خشکبار از آن استفاده میشود. قفس، جامدادی و جاکفشی نیز با این شیوه تولید میشود.
بافندگی با دار خوابیده نیز در میمند رواج دارد و قالیچه، انواع گلیم پشمی، لتهای که پود آن از نوارهای پارچه است، کاموایی و توبره (کوله چوپانی، کیسۀ چیدن محصول و حمل برگ)، جوال (کیسۀ بزرگ نگهداری غلات)، نمکدان و مانند آنها از طریق بافندگی تولید میشود. این هنر هماکنون در میان زنان این روستا رایج است و از فروش آن درآمدی عاید خانواده میشود.پنجشنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۲