نفرت از سوسیالیسم دامن سندرز را هم گرفت بررسی سقوط بیش از پیش تفکرات چپ در غرب
آفتاب یزد- گروه سیاسی: ورق خیلی وقت بود که برخلاف دو سه انتخابات درون حزبی دموکراتها در ایالات آمریکا که به سود سندرز نامزد سوسیالیست این حزب بود به سود جو بایدن رقیب او برگشته بود. بخصوص اینکه با جدی تر شدن احتمال حضور سندرز به عنوان کاندیدای نهایی دموکراتها، سایر نامزدهای دموکرات به سود جوبایدن کناره گیری کردند تا سندرز توان ادامه رقابت با بایدن را از دست بدهد. شاید همین اتحاد دموکراتها علیه سندرز بود که باعث شد جو بایدن در سه شنبه بزرگ که نتایج ۱۴ ایالت آمریکا در انتخابات درون حزبی آمریکا مشخص میشد شکست فاحشی بخورد و اینگونه بایدن خود را به عنوان گزینه احتمالی رقابت با دونالد ترامپ مطرح کند نه او.
دموکراتها خیلی وقت بود که گفتند برای حذف سندرز و جایگزینی کسی به جای او باید کاری کرد. وگرنه دموکراتها بازنده انتخابات بعدی هستند. همین شد تا علیه سندرز شبهه کودتایی صورت گرفت. اعمال فشار سازمانی برای جایگزینی بایدن به جای او.
شرایط طوری شده بود که حتی نزدیکترین طرفداران برنی سندرز نیز از او میخواستند تا وی به سود بایدن کنار بکشد اما سندرز که نمیخواست به همین راحتی افکار سوسیالیستی خودرا رها کند تن به این کار نمیداد تا اینکه سرانجام نا چار به تسلیم شد. او بالاخره در بیانیهای ضمن اعلام تعلیق کمپین انتخاباتی خود از «جو بایدن» تنها کاندیدای باقیمانده حزب دموکرات حمایت کرد.
تا به این ترتیب جوزف آر. بایدن، معاون سابق رئیسجمهوری آمریکا در دوران باراک اوباما، به عنوان کاندیدای نهایی حزب دموکرات در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰ آمریکا در نوامبر (آبان) پیش رو با دونالد ترامپ رقابت کند. این در حالی است که اخبار حاکی از آن است که «فیض شاکر» مدیر کارزار انتخاباتی سندرز و «پرامیلا جایاپال» یکی از سناتورهای اصلی حامی سندرز از جمله کسانی بودند که او را برای اخذ این تصمیم یعنی کناره گیری، تحت فشار قرار دادهاند.
اما شکست دوباره سندرز بعد از ناکامی اش در سال ۲۰۱۶ به هیلاری کلینتون و رقابتهای درون حزبی دیگر معنایی فراتر از یک اتفاق معمول در آمریکا دارد.
دموکراتها از زمانی که موضوع حضور سندرز به عنوان نامزد نهایی دموکراتها جدی شده بود مدام براین نکته تاکید داشتند که باید در انتخابات از شخصی حمایت کنند که معتقد باشند او بتواند عملا در انتخابات ماه نوامبر پیروز شود و کشور را اداره کند.
دموکراتها نیز میدانستند که سندرز در نهایت برای دموکراتها و رقابت با ترامپ رایآور
نخواهد بود.
هیلاری کلینتون شخصیت مشهور و محبوب دموکراتها هم در برنامهای تلویزیونی علیه برنی سندرز و اینکه «هیچکس برنی سندرز را دوست ندارد» تاکید کرد. اما چرا حتی دموکراتها نیز وقتی بخواهند مکنونات قلبی شان را بگویند از دوست نداشتن هم حزبی خود سخن به میان میاورند؟
> افکار زیادی چپ
از همان ابتدا بسیاری براین مهم تاکید داشتند که برنی سندرز به عنوان مهمترین رقیب بایدن افکاری بیش از حد چپ در آمریکا دارد و این درحالی است که در این کشور نسبت به چپ گرایی واهمهای عجیب وجود داشته و بسیاری آن را با کمونیسم برابر میدانند. گروههای صاحب نفوذ در آمریکا و اصطلاحا لابیها و سرمایه داران نیز اغلب روابط خوبی با چپها ندارند و به ویژه سرمایه دارهای درجه یک در این کشور همواره با سوسیالیستها دچار چالش بودهاند و بنابراین مایل نیستند یک رئیس جمهور از این جنس برسرکاراید. همین نگاه بدنه اجتماعی آمریکا و سرمایه داران این کشور فرصتی را برای بایدن فراهم آوردتا در نهایت او بتواند کاندیدای اصلی برای رقابت با دونالد ترامپ باشد.نگاه منفی به سوسیالیسم تا حدی بود که برخی براین موضوع تاکیدداشتند که اگر سندرز نامزدنهایی دموکراتها باشند حامیان دموکراتها در انتخابات ۲۰۲۰ ترجیح میدهند تا به جای رای دادن به سندرز به کسی رای ندهند تا با انفعال خود موجبات انتخاب شدن دونالد ترامپ را فراهم کنند. حتی گفته میشد ترامپ ترجیح میدهد که به جای بایدن که برای تخریب او از ماجرای مدیریت پسرش از اوکراین پرده برداشت، سندرز رقیب او شود تا آن وقت در جامعهای که از سوسیالیسم وحشت دارد با خیال راحتی برنده شود همه اینها باعث شد تا آنی که میبینیم اتفاق بیافتد.
> نفرت از سوسیالیسم
اما نفرت از سوسیالیسم تنها در آمریکانیست که ریشه دوانده است بلکه سراسر اروپا را خیلی وقت پیش در بر گرفته بود. نزدیکترین گواه آن نیز انتخابات چندماه پیش انگلستان و شکست فاحش حزب کارگر و رهبر آنها جرمی کوربین از محافظه کاران و بوریس جانسون بود. به دنبال شکست سنگین حزب کارگر انگلیس در انتخابات سال ۲۰۱۹ پارلمانی این کشور از حزب محافظه کار به رهبری بوریس جانسون، انتقادات زیادی نسبت به کوربین مطرح شد. کوربین پس از شکست در انتخابات از ریاست حزب کناره گیری کرد.
از سویی دیگر امید اعضایی که به حزب کارگر پیوستهاند بار دیگر با سرعت زیادی در حال از بین رفتن است. کوربین سوسیالیسم ثابت کردکه نمیتواند یک تیم کارآمد و موثر سازماندهی کند و در به دست آوردن اعتماد و احترام مردم انگلیس ناکام بود.
تا جایی که محبوبیت شخصی جرمی کوربین نسبت به تمامی رهبران اپوزیسیون جانسون کمتر شد اتفاقی و اکنون هم حزب کارگر از این عدم محبوبیت به شدت رنج میبرد. کوربین سوسیالیست پیش از کناره گیری حتی اعتماد بیش از ۸۰ درصد از نمایندگان پارلمان از حزب کارگر را از دست داده بود.
اینها همه نتایج تفکرات سوسیالیسم است موضوعی که این سوال را پیش میاورد که چرا تا به این حد مردم از این طرز تفکر کناره گیری کردهاند و این بیانگر چه مطلبی میتواند باشد ؟
> آنچه مردم از سوسیالیستها میبینند
مهدی مطهرنیا کارشناس مسائل بین الملل با بیان اینکه سوسیال دموکراتها در وضعیت کنونی در چارچوب نقد وضع موجود به تعریف هویت خود میپردازند به آفتاب یزد میگوید: به عبارتی سوسیال دموکراتها امروز در سطوح گوناگون لایههای اندیشگی دچار نوعی جهت گیری کلام محورانهای شدهاند که تلاش دارند خود را سپیدو رقبا را سیاه نشان دهند. درحالیکه رویکرد آنها در ابتدا رویکرد گفتمانی نبوده است بلکه رویکرد ایدئولوژیک بود و این تفاوت گذشته شان با امروز سوسیال دموکراتها را دریک بافت متناقض قرار داده است.
وی ادامه میدهد: سوسیال دموکراسی خود را مرحله تکاملی سرمایه داری میدانست. با این ادعا که اگر به نقد سرمایه داری میپرداختند نه به معنای نفی سرمایه داری بلکه عبور از سرمایه داری به سوسیال دموکراسی و راهکاری بهتر و تکمیلی تر بوده است.اکنون ما شاهد نوعی نفی گرایی در نگاه و اندیشه رفتارهای سوسیال دموکراتها هستیم. سوسیالیستها با گذشته خود نیز در تضاد هستند اما اکنون ادعاهای سوسیالیستی میکنند،و بدیهی است این تضادها در نهایت مخاطبان آنها را نیز در یک پاردوکس قرار میدهد.
وی میگوید: مردم از یک سو صبغه حاکمیت سوسیال دموکراسی و سوسیال کمونیست را در عرصه تاریخ نه چندان دور و حافظه تاریخ به یاد دارند، از سویی دیگر شعارهای سوسیال دموکراتها را بر اساس عملکردهای گذشته و جهت گیری نفی گرایانه کنونی آنها باور نمیکنند. اگرچه جامعه نسبت به آنچه که آنها میگویند حساسیت نشان میدهد و دقت دارد، اما تنها بخشی از جامعه که دچار پختگی تاریخی نیست از آنها حمایت میکند. حمایتی که حمایت ماندگار پایا و پویا نیست و بعد از مقطعی فروکش میکند و با کم شدن این حمایتها عرصه عملی برای رقابت با تفکرات رقیب برای آنها محدود و محصور میشود. بنابراین برخی امواج حمایتی مانند آنچه که ابتدا در انتخابهای ایالتی درون حزبی دموکراتها از سندرز شاهد بودیم نمیتواند تغییری در وضع غیر مطلوب موجود آنها داشته باشد. چرا که دست آخر اکثریت خود دموکراتها نیز دل خوشی از سوسیالیستها ندارند.
مطهرنیا ادامه داد: سندرز در سال ۲۰۱۶در میان دموکراتها یکبار دیگر نیز برای موفقیت تلاش کرده بود. در سال ۲۰۲۰ هم تلاش سندرز نتوانست جوابگوی خواست دموکراتهایی باشد که از سوسیالیسم گریزان هستند. جرمی کوربین در انگلستان نیز میخواست همین تلاشها را انجام دهد که دیدیم کار به جایی رسید تا از حزب کارگر کنار بکشد.
این استاد دانشگاه در ادامه خاطر نشان میکند: باید بپذیریم جوامعی که توانستهاند در عرصه کارآمدی نسبی بعضی از تفکرات به یک وضعیت مطلوب تر نسبت به گذشته دست یابند در وضعیت فعلی ریسک بازگشت به سوسیال دموکراسی یا سوسیال مارکسیسم را پذیرا نخواهند بود.
وی گفت: همان طور که در روسیه نیز بازگشت به اقتدارگرایی تزاریسم توسط پوتین نمیتواند دنبال شود آنچه که اکنون در روسیه میبینیم فاصله زیادی با یک وضعیت مطلوب و ایده آل مورد نظر پوتین برای تبدیل شدنش به یک سزار دارد، یا آنگونه که رجب اردوغان خواهان بازگشت عثمانی است نمیتواند آن را به منصه ظهور بگذارد، جهان سیاست نیز مانند جهان طبیعت داخل حفره تعادل شده است و دراین حفره تعادل اتفاقاتی در پیش است که زمینههای تغییر و تحولات عظیم را در عرصه سیاسی نظام بین الملل به وجود خواهد آورد اما این تحول بازگشت به گذشته نیست. اگر چه ممکن است دراین دوران گذار برخی از اندیشهها بیایند تا اندیشههای کلاسیک را باز احیا کنند اما این اندیشههای باز احیا شده کلاسیک تنها در دورا ن گذار خود را نشان میدهند و بس.
وی میگوید: دنیا به سمت یک دموکراسی پایاتر در آینده حرکت خواهد کرد، دموکراسی که در آن هویتهای تک سرنشین دانش بنیان مرزهای دولتها و حاکمیتها را تحت الشعاع قرار خواهد داد و در عین حال این هویتهای تک سرنشین دانش بنیان خواهند توانست در پرتو فناوریهای نوین به ویژه در عصر انقلاب صنعتی پنجم یعنی هوش مصنوعی باند پر پهنای جهانی پیدا کنند و در بازار آینده سیاست نیز لاجرم انسانهای باهوش تر و دارای قدرت علمی فزونتر خواهند توانست اریکه قدرت را به دست بگیرند. نقش تکنوکراتها دانشمندان فلاسفه و اهل تفکر و تامل جبرا نست به گذشته سیاسی افزایش خواهد یافت و سیاسیون مجبور خواهند بود بیش از گذشته به آنها نزدیک و حداقل از وجود آنها در جهت تضمین آینده خود بهره برند.
> قابل پیش بینی بود؟
مطهرنیا در پاسخ به این که آیا شکست سوسیالیستها در سه شنبه بزرگ آمریکا و یا بریتانیا تا این اندازه قابل انتظار بود ؟گفت: در انگلستان پیش بینی سرنوشت کوربین و سوسیالیستها بسیار ساده تر از آمریکابود. مردم اروپا اساسا در تصمیم گیری خود نسبت به مردم آمریکا از نوسان کمتری برخوردار هستند انتخابات در فرانسه و کشورهایی مانند اسکاندیناوی و انگلیس برای اهل فن که سیگنالها و روندها و عدم قطعیتها را در این کشورها دنبال میکنند،می توانند تا حدودی قابل پیش بینی باشد. اما در آمریکا به دلیل فرهنگ حاکم بر مردم در عرصه سیاست این پیش بینی سخت تر میشود، چنانکه پیش بینی روی کار آمدن خود ترامپ در انتخابات ۲۰۱۶ نیز خیلی سخت بود و تمام نشانگان ناشی از آن بود که هیلاری کلینتون رئیس جمهور آینده آمریکا خواهد بود، اما بیست روز قبل ازانتخابات نوامبر سال ۲۰۱۶ بود که ورق بر له ترامپ برگشت.اگرچه سیاست در اروپا را میتوان بهتر از آمریکا پیش بینی کرد اما در مجموع باید گفت متخصصان امر که به وضعیت آمریکا و اروپا توجه میکنند، به شرط آنکه همه جوانب امر و همه پیشرانههای موجود در آینده پژوهی خود را مورد توجه قراردهند میتوانند سطح غافل گیریهای استراتژیک در عرصه سیاسی این کشورها را با پیش بینی خود پایین بیاورند.
شکست سوسیالیسم در غرب
علی بیگدلی- در اروپا برای اولین بار در فرانسه سال ۱۹۳۶ بنیان حکومت سوسیالیستی، بعد از جنگ جهانی اول پی ریزی شد این انتخاب در آن زمان با موفقیتهای بالایی روبه رو شد و نشان داد که سوسیالیسم در شرایط بحرانی مانند جنگ موفق تر از لیبرالیسم است.
اما اساسا در آمریکا جمهوریخواهان با تفکرات نئولیبرالیستی عجین شدهاند از سویی آمریکاییها نگران آن گذشته شان در جنگ جهانی دوم هستند که تفکر کمونیستی به وجود امد که امریکا را با بحران عمیقی روبه رو کرد. با توجه به اینکه اعضای حزب جمهوری خواه همه شان سرمایه داران عمده در بیمه و حمل و نقل و.. هستند از تفکر سوسیالیستی نگرانند.
هم اکنون برنی سندرز با تفکرات سوسیالیستی به سود جو بایدن در رقابتهای درون حزبی دموکراتها کنار کشید، دلیلش هم همین ترس مردم آمریکا از سوسیالیسم بود. هم اکنون برنی سندرز با تفکرات سوسیالیستی به سود جو بایدن در رقابتهای درون حزبی دموکراتها کنار کشید، دلیلش هم همین ترس مردم آمریکا از سوسیالیسم بود. او میدانست که نمیتواند خیلی موفق شود، اگرچه تا حدی توانست آرایش را جمع آوری کند. اما خودش هم به این نتیجه رسیده بود که مانند دوره قبلی ورقابت با هیلاری کلینتون نمیتواند موفق شود اما او دراین دوره یک هیجان اجتماعی به وجود آورد که این موضوع خیلی موفقیت آمیز بود و توانست گروههای جوان و بعضی دانش آموزان و کارگران را تهییج کند و این تهییج کاملا به نغع بایدن تمام شد همان طور که دیدیم سندرز رسما هم اعلام کرد طرفداران من به بایدن رای بدهند.
اما به طور کلی یکی از دلایل موفقیت تفکرات نئو محافظه کارانه یا نئولیبرالیستی این است که جنبش چپ در غرب به طور کلی موفق نبود، موفق نبودن جنبش چپ و از طرف دیگر شکست روسیه در سال ۱۹۹۱ که منجربه فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی شد به اروپاییها نشان داد که چپ خیلی موفق نیست و نئولیبرالیسم در شرایط مطلو ب و نرمال اجتماعی اقتصادی میتواند خیلی موفق باشد همانطور که قبل از جنگ جهانی اول خیلی موفق بود اما در فاصله میان دوجنگ که بیست و یک سال طول کشید نئولیبرالیسم ناکام بود و سوسیالیسم موفق. اما دوباره وضعیت متفاوت شد. ناکامی سوسیالیسم که در اتحادیه اروپا از فرانسه اغاز شد و همچنان ادامه دارد یکی از مهمترین دلایل پیشرفت نئولیبرالیست و نئو محافظه کاران است
بازدیدها: 21