شعر زیبای ناقوس بیداری است این » ویروس «از سروده های همشهری عزیز مان استاد دکتر محمد حسین ساکت

ناقوس بیداری است این » ویروس « هرچند که ویروس « شوم است وبسی منحوس در چشم خرد ورزان در حکم یکی ناقوس هشدار دهد باری ، تا چند ستمکاری ؟ در دادگری گامی،پنهانی و نامحسوس خود کامگی و نیرنگ ، تا چند فریب و رنگ؟ وقت است که بگریزی از اهرمن سالوس درکفر به سر بردن خوش تر که ستمکاری این بوده طبیعت را هم سیره و هم ناموس تا در تو توانی هست ،واکن گره از هر کس ز نهار مکن کاری تا باز خوری افسوس درخانه ی جان بنشان آزادی ورادی را هر واژه ی زیبارا دریاب از آن قاموس خواهی برهی از درد ، درمانگر مردم شو پویای ره سینا یارازی و جالینوس از سینه برون افگن هرکینه ی دیرینه تاآن که نبینی بازدر خواب شبت کابوس بوسیدن دست کس از بهر نیاز ونان خوی بد دو نان دان،دستان هنر می بوس! ما پیش رو دادیم ، دانشگرورزمنده با شیر خدا همدم، با رستم یل مأنوس فرهنگ کهن در پارس : پرورد حقوق فرد ما مردم ایرانشهر میراث بر سیروس ویروس جهان پیما!گیرنده ی جان ما! بگریز، همین اکنون از کشور کیکا ووس ای داور بخشنده!پوزشگر درگاهیم شرمنده زبیدادیم،ای خفته به خاک توس! غمگینی و بیماری زود...