هوشمندی های رفتاری حشرات دکتر محمدحسن ابریشمى/بخش پنجم
محمد بن محمود طوسی در «عجایب المخلوقات» (تألیف ۵۵۶) مطالبی جالب در باب تدابیر و حساسیتهای مورچه (عربی آن: نَمل) نقل کرده است و در ضمن معرفی این حشرة پرتلاش، از رفتارهای غریزی و آگاهیها و پیشبینیهای هوشمندانه و نیز آزمندیهای «مورچه» و دیگر خصوصیات آن سخن گفته است. همو، همچنین به نقل برخی تجارب پیشینیان، در جهت اثبات ادراک و هوش مورچگان، از جمله قرار گرفتن مورچه در کانون یا مرکز دایرة حلقة گداختة آهنین و چهار پاره کردن تخم گشنیز و از پای درآوردن اژدها (مار عظیمالجثه) و شیر زخمی پرداخته است:
… و این مورچه، بدان ضعف، حرصی دارد که دانهها میکشد و حرص در چهار کس است: در آدمی و مورچه و کلاغ و موش؛ این چهار جانور خزینه [انبار] نهند مورچه از بهر زمستان جمع کند و دانه را به دو پاره کند تا بِنَروید، و گشنیز را به چهار پاره کند زیرا که نیمة وی بروید، و قطمیر [پوست نازک] از حبوب برکند تا نروید … و حس وی چنان تیز بود که اگر چیزی تو بر بینی نهی بوی آن نشنوی … گویند طوقی آهنین از کوره بیفکندند، مورچه در میان وی بود، از هر جانب که میرفت حرارت مییافت، تا در مرکز دایره بخفت.
این از درستی حس وی بود. و اگر شیر را یا اژدها را اندک مایة زخمی رسد مورچه وی را بخورد و در زخم رود تا به استخوان رسد. ثمامه[بن اشرس] [۱]، گوید که: «مورچه مانند تُرک است، هر امیری را لشکر بود با وی فرو آیند و با وی بازگردند» گروهی سیاه گروهی سرخ و گروهی پرنده و گروهی بیبال و پر.[۲]
رفتار شگفت مورچه در دو پاره کردن دانههای انبار کردة خود به منظور از میان برداشتن قوة نامیه و رویشی دانهها انجام میشود. زیرا چنانچه رطوبت به انواع دانههای ذخیره شدة مورچه برسد فعال شدن سلولهای رویشی آغاز میشود.
«قاآنی شیرازی» (میرزا حبیبالله، وفات ۱۲۷۰)،[۳]طی قصیدهای طولانی، با نگاهی به آفرینش و پدیدههای جهان هستی، به عظمت قدرت باریتعالی، در شگفتیهای خلقت پرداخته است، قدرتی که در تصور خردمندان نمیگنجد متفکران حیرتزدة آن
هستند.
در این قصیده طی سه بیت به خصلتهای سه حشره زنبور عسل (نحل) عنکبوت و مورچه دارد. زنبور عسل خانة شش ضلعی (ششدر) دقیقی مهندسانه میسازد و عنکبوت همانند کرم ابریشم، از لعاب دهان خود تارهایی میتند، چون بافته (نسج) دیبای شوشتری، و مورچه با اقدامی هوشمندانه، دانة گشنیز (کزبره) را در درون لانة خود، در زیر خاک (اغبر) چهارپاره میکند تا قوة نامیه و سلولهای رویشی آن
عقیم شود:
…. برون از این همه ذاتی است کز تصور آن به فِکرَتَند عقول و به حیِرَتَند فِکَر…
مگر به حکم ضرورت همین قدر دانیم که ناگزیر ز فرمانده است و فرمانبر
وگرنه «نحل» چه داند که از عصارة شهد مهندسانه توان ساخت خانة ششدر
و یا به فکرت خود «عنکبوت» چتواند که از لعاب کند نسج دیبة ششتر
و یا چه داند «موری» که تخم «کزبره» را چهار نیمه کند تا نروید از اغبر[۴]
ابوبکر جمالی یزدی، در فرخنامه (تألیف ۵۸۰) نیز به همان نکتة تجارب ایرانیان، در تشخیص فاصلة آبهای تحتالارضی تا سطح زمین، از روی رنگ و حرکاتِ رفتاری مورچگان، پرداخته است: «…. اگر خواهند که بدانند که در زمین آب دور است یا نزدیک، نگه در مورچة آن زمین باید کرد. اگر [مورچه] ستبر و سیاه و سنگی بوَد آب نزدیک بوَد و اگر دونده و لاغر بود آب دور تواند بود».[۵]
[۱]. ثمامه بن اشرس در عهد مأمون (خلافت ۱۹۸-۲۱۸ ه ) میزیسته است: «گویند مأمون از یحیی بن اکثم و ثمامة بن الاشرس و علی بن عبیدة ریحانی از معنی عشق پرسید؟ هر یک از آنان چیزی گفتند ولی مأمون پاسخ ثمامه را پذیرفت و او را آفرین گفت و هزار دینار جایزه داد» (یاقوت حموی، معجم الادباء، ص ۸۱۱ ، شماره
۷۶۹).
در متن چاپی عجایب المخلوقات نام این شخص در یک جا «تمامه» آمده، و استاد ستوده احتمال دادهاند که «ثمامه» درست است. در جای دیگر از همین شخص در این مطلب یاد شده است: «… دیک خروس بُوَد…؛ خروسی منقار بر چشم ثمامه بن الابرش زد از آن بمرد» ( عجایب المخلوقات، ص ۵۲۳)؛ قطعاً صورت صحیح آن همان «ثمامةبن اشرس» است که یاقوت، در وقایع عهد مأمون، به شرح مزبور از وی یاد کرده است.
[۲]. شهمردان بن ابیالخیر، نزهتنامة علائی، ص ۶۳۱٫
[۳]. قاآنی شیرازی فرزند محمدعلی گلشن، اصل وی از ایل زنگنه بود که در عراق و فارس سکونت کردند.
[۴]. دیوان حکیم قاآنی شیرازی، به کوشش ناصر هیری، تهران، انتشارات گلشائی، ۱۳۶۳، ص ۲۷۲٫
[۵]. ابوبکر جمالی یزدی، فرخنامه، ص ۱۱۴٫
بازدیدها: 25